دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 167185

تاریخ انتشار : شهريور 1393

پسرعموی بابام تعریف میکرد:(اون اوایل ک پیتزا اومده بود رفتیم تو ی فست فوتی یارو گارسونه اومد جلو پرسید
-چی میل دارید؟
ماهم خیلی شیک منو رو گرفتیم دستمونو با کلی مشورت گفتیم
-یه پیتزا خانواده با دو تا نون اضافه!
یهو دیدیم یکی پشت سر ما پقی زد زیر خنده :-))))
منم برگشتم همچین چپ چپ نگاش کردم که یارو به زور خودشو جمع کرد بعد دیدم یارو گارسونه دستشو گرفته جلوی دهنش از زور خنده کبود شده منم خیلی جدی پرسیدم
-مشکلی پیش اومده؟
گارسون:نه الان میگم سفارشو بیارن
خلاصه پیتزا واسمون اوردن با دوتا نون ساندویچی ما هم ک خیلی گشنه بودیم سرمونو انداخییم پایین شروع کردیم خوردن اخه اونم چه خوردنی هرتیکه پیتزا رو میزاشتیم تو نون ساندویچی میخوردیم.بعد از این ک پیتزا با دوتانون اضافه تموم شد رفتیم حساب کنیم دیدم یارو صندوق داره از خنده غش کرده گفتم
-اقا چقدر میشه؟
صندوق دار:لازم نیست حساب کنید فقط هر هفته بیاید اینجا از کی بود ی دل سیر نخندیده بودیم.
جالبه ک اون لحظه اصلا متوجه سوتی نشدیم بعدها فهمیدیم چراهمه مارو نگاه میکردن و میخندیدن!!!)
شما بگید فک و فامیله ما داریم؟