تاریخ انتشار : مرداد 1393
واقعی :
عاقا من یه روز رفتم عطاری که جوش شیرین بگیرم (بچه بودم) تو مغازه هم شلووووغ منم هول شدم بجای اینکه بگم یکم جوش شیرین می خواستم گفتم یکم جیش شیرین می خواستم یهو دیدم مغازه منفجر شد. فروشندهه که قفسه هارو گاز میزد مشتریاهم پله های مغازه رو منم از خجالت آب شدم رفتم تو فاضلاب ازهمون تو رفتم خونم:)