تاریخ انتشار : مرداد 1393
تازه اذان صبح و گفته بودن منم خودمو پر اب کرده بودم جوری که تکون میخوردم صدا اب میومد
دلم درد میکرد گودزیلامون بر گشته میگه:
ابجی...نکنه سرطان ریده گرفته باشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا من اون وسط از بس خندیده بودم دل دردم یادم رفته بود
خدایا این شادیا رو از ما نگیر