تاریخ انتشار : فروردين 1393
پریشب بابام واسه جلسه اوله رفته باشگاه...
خلاصه که ساعت 11 شب اومد خونه...همین که رسید خونه ساکشو پرت کرد یه گوشه
(( لازم به ذکره که خیلی چاق و شکمو عه و رفته بود لاغر کنه مثلا ))
رفت جلو اینه وایساد ما ها هم عین بز زل زدیم بهش که بدون سلام علیک رفت جلو اینه وایساد شروع کرد به فیگور گرفتن...
یک کم که گذشت برگشت سمتمون میگه : چقدر لاغر شدم...فکر کنم دو سه کیلویی اب کردم...خدایی عضله ها رو داری ؟
اول از همه سلامتی همشون که میشن سوژه ی 4 جوک ما
دوم اینکه فک و فامیله ما داریم ؟