تاریخ انتشار : فروردين 1393
اون روز بابا بزرگم زنگ زده که مامان بزرگتون حالش خوب نیس بیاین ببرینش دکتر.مشکل قلبی داره و حالش خیلی بد بود نمیتونست راه بره.بعد که رسیدیم بیمارستان منشیه میخواس فرم پر کنه پرسید چند سالشه?
بابا بزرگمم گف 65.
حالا در همین حین مامان بزرگم که اصلا حرفم نمیتونست بزنه حتی با عصبانیت میگه 65 کجا بوده من 60 سالمه.
ینی تا حالا حساسیت خانوما رو سنشونو به این واضحی درک نکرده بودم.