تاریخ انتشار : بهمن 1392
تــوو پذیرایی دراز کشیده بودم
جوری بالشو بغل کرده بودم ک بابام رد شد دید گفت:
بچه این لامصبو ببر توو اتاقت هرکاری خواستی بکن
اینجا خانواده نشسته
تــوو پذیرایی دراز کشیده بودم
جوری بالشو بغل کرده بودم ک بابام رد شد دید گفت:
بچه این لامصبو ببر توو اتاقت هرکاری خواستی بکن
اینجا خانواده نشسته
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )