تاریخ انتشار : بهمن 1392
داییم اینااومده بودن خونمون منم طبق معمول داشتم بامخاطب خاصم میحرفیدم نرفتم برای استقبال بعدیه ربع که مامانم صدام کرد برای اینکه آبروریزی نشه خودموزدم به اون راه که متوجه نشدم شمااومدین.نگوداییه اومده پشت دراتاقم برگشت گفت خرخودتی شنیدم داشتی تلفنی به دوستت میگفتی داییم اومده حوصله ندارم برم بیرون
یعنی دایی آدم ضایع کنه ماداریم؟
واقعافک وفامیله داریم؟