دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 126058

تاریخ انتشار : آبان 1392

اغا ديروز با گودزيلامون داشتيم مي رفتيم خونه مامان بزرگم گودزيلامون(داداشم) تازه مي ره كلاس اول معلمشون تازه حرف ب رو به اينا ياد داده بود همين جور كه تو راه بوديم داشتم باهاش درس كار مي كردم حلا اين جا رو داشته باش
من:خوب امير ب مثل بابا ب مثل بستني ٠٠٠
حالا تو يه كلمه با به بگو
امير:به مثل گلابي
شترق خوابوندم تو گوشش امير :بي شعور چرا مي زني
من:اخه امل اول گلابي ب داره
اون : بابا گلابي كه با بستني فرقي نداره همون بستنيه خودمونه
اخه خداي من كجاي گلابي شبيه بستنيه نه شما بگين اگه فهميدين به مام بگين
خداي منو از دست اين نجات بده همگي يك صدا با هم آمين