دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 125645

تاریخ انتشار : آبان 1392

شب شام غریبان می‌خواستیم بریم مراسم که خواهرزاده گودزیلام گفت: من خوابم میاد خستم نمیام. خواهرم هم خواست متقاعدش کنه که حاضر شه که بریم مراسم گفت: امشب شبه آخره و مزد میدن
گودزیلامون گفت: اگه انگور هم بدن من نمیام!
یکم که فکر کردیم متوجه شدیم که فکر کرده موز میدن!!
دیگه خودتون تصور کنید شام غریبان چی کشیدیم که نخندیم!!!
الان مبل‌های خونه خواهرم رو فرستادیم که دوباره براشون دسته بسازن!
بعله همچین خواهرزاده تیزهوشی من دارم!