دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

دوره کارورزی یه مریض داشتم (چیه فک کردی ما دکترا نمیایم فورجوک؟) یه پسربچه شیطون فلج مغزی بود که از دست راستش استفاده نمیکرد مامان باباش عاصی بودن که چیکارش کنیم؟روشهای مدیکال(مردم مدیکال یعنی پزشکی) هم جواب نمیداد تا اینکه من خاکبرسر از خودم خلاقیت در کردم گفتم کوچولو میای با خمیربازی حیوون درس کنیم؟بچه هم جذب ما شد عاغا یه مار درس کردیم مامان بابا اشک تو چشاشون جمع شده بود از خلاقیت من،آخرش نمیدونم حس این مجریای برنامه کودک بهم دست داده بود گفتم آقا کوچولو حالا اینکه درس کردیم شبیه چیه؟
برگشت گفت:
pp!!!!!!!!!
من :
والدین :]
سازمان جهانی بهداشت :))))))))
رنگ قهوه ای : )

اعتراف می کنم بچه که بودم شیطوون بودم و تخیلی
خواب بودم بیدار شدم دیدم کسی نیست رفتم یکم دیگه بخوابم خوابم نبرد رفتم صندلی و اینها گذاشتم که چایی بردارم بخورم دیدم یه استکان رو سماور که توش یه چیزی مثل چایی ولی قرمز...
خلاصه خواستم نخورمش یکی جدید بریزم بخورم اما تخیلاتم اومد تو ذهنم و گفتم این گناه داره بخورش کلی خوشحال شده که می خوای بخوریش :))
یکمی چشیدم دیدم تلخ تر از چایی و یه مزه خاصّی داره بعد با کلی قند و شکر و پولکی خوردمش و رفتم وقتی مامانم اینها اومدند گفت عباااااس زعفرون ها رو چه کار کردی :دی

وقتی فهمیدم چی بود کلی بهش فحاشی کردم :))

یکی‌ از فانتزیام اینه که یکی‌ واسم یه جعبه بزرگ کادو بیاره و توش یه جعبه کوچکتر باشه و همین روند ادامه پیدا کنه و آخرش برسه به سویچ پورشه یامثلا لامبورگینی !

قسم میخورم توی این عالم یک خبری هست ....!!!
آلبرت انیشتین

کـم طاقتـی،
عادت آنـروزهـایـت بـود.
اینـروزها،
بـرای گرفتـن خبــری از مـن،
عجیب صبــور شده ای...!!!

آقا ما بدبخت حقیر/شما کوروش کبیر
ما واشر/شما ارباب حلقه ها
ما طرح مسکن مهر/شما برج العرب
ما مداح/شما دی جی
آقا اصن ما قیژقیژ دیال آپ/شما امواج وایرلس

داشتيم مي رفتيم مهموني بعد به گودزيلامون مي گم اونجا بي ادبي نكنيا اون گفت باوشه
اونجا بوديم كه يه دفه گودزيلامون بهم گفت داداش لوله ادرارم پر شده !!!
من : جااااااااان ؟!!!!!!؟!!
گودزيلا : خوب خودت گفتي كه با ادب باشم خوب پس جيش دارم
اخه گودزيلاي با ادبه ما داريم ؟

اینو میدونم یــه روزی یه کسی میاد دوباره
کسیکه حـــــــاضـــــــــره جونشو برام بزاره
قدر حسمو بدونه ، عاشقــم بشه،بمــــونه
هنوز از راه نرسیده تز " جدایی ها " نخونه

توحموم بودم مادرم اومده در زده میگه : فرزاد فرزين میشناسی؟ گفتم : آره چطور مگه؟ ....مامانمم گفت دختر همسایه بالایی اومده میگه : از محمد عليزاده نخون من دوس ندارم .. ازفرزاد فرزين بخون :|

"داستانهای باور نکردنی"
من همیشه آدم الافو بیکاری بودم و اصلا ارزش زمانو درک نمیکردم تا اینکه یروز...
اسهال و دلپیچه شدید داشتم اومدم شیرجه بزنم تو دسشویی که با مخ رفتم تو درش آخه پر بود اون ثانیه ها که منتظر بیرون اومدن اون یارو بودم فهمیدم وقت طلا که هیچ دلاره لامصب!
قشنگیش اینجابود که طرف یبس بود و دل نمیکند :|

قایقی خواهم ساخت ، خواهم انداخت به آب...
سوراخش خواهم کرد ، غرق خواهم شد!
من خفه میشم... :|
شما هم هرهر بخندین! راحت میشم از دستتون با این لایک زدناتون!
والا! لامصبا خو لایک کنید D:

زير بارون تو فصل بهار"همه دنيا بره به كنار"اينقد كه دوستش دارم"خدا واسش عشق ببار"

اغا بابام وقتي يه چيزي مي خواد بهم نشون بده يا بدش بهم ، ميزارش جلوم بعد بهم ميگه به اين دست نزنيا
ايا بابا شماهم اينجوريه ؟

تو خونه ما قبل از اینکه غذای مونده واریز بشه به سطل آشغال مامانم یه بار به بابام تعارف میزنه شمام اینجوریین عایااا؟

عشق یک سینه و هفتاد و دو سر میخواهد/ بچه بازیست مگر,عشق جگر میخواهد
السلام علیک یا اباعبدالله