دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

هوای تو از دود سیگارم هم مضر تر است...
دود سیگار به سرفه ام می‌اندازد؛ هوای تو به گریه ام!!!

ديدى بعضيا عادتشونه، رو چمن كه نشستن همين جورى چمن ها رو ميكنن اينا يه بز درونم دارن!

بزن لايكووووو !

در جاده اى كه انتهاش معلوم نيست
پياده يا سواربودن فرقى نميكنه
اما اگه همراهى داشته باشى كه تنهات نذاره بى انتها بودن جاده برات آرزو ميشه

هرچیز زمانی دارد .....
"نفس" هم که باشی دیر بیایی رفته ام .....................

عاقا امروز اومدم عضو 4jok بشم. بگو خب... بعدش تو صفحه ای ک عضو میشن ازم پرسید حاصلضرب 2 و 6 چی میشه؟؟؟ شاید باورتون نشه ولی بعد از 19 سال عمر پربرکت با ماشین حساب. حساب کردم... به نظر شما ایا امیدی هست؟؟؟

  108454 | جوک جدید

دیشب ضربه ی روحی عجیبی خوردم ؛ وسط خواب بالِشتمو اونوری کردم دیدم اونورشم گرمه !
خدا قسمت نکنه …

پسر خالم ترم دوم پزشکیه,از اون موقع که زبون باز کردن میخواست بگه آب پاشید,میگفت آب پاچید!!!!هنوز موفق نشدیم بهش یاد بدیم!!!
متخصص گفتار درمانی میشناسید معرفی کنید شاید فرجی شد!!!!!

لامصب بعضی پستا اینقدر با حالن که آدم دوست داره می تونست 100 بار لایکشون کنه
دمه همه بچه هایی که این پستا رو می زارن گرم

تو را من چشم در راهم...

(استاد، خطاب به دانشجوی افتاده برای ترم جدید )

دانشجويي كه عاشق شود بدون شک مشروط ميشود

- ﺳﺘﺎﺩ ﮐﻮﻓﺖ ﮐﺮﺩﻥ ترم اول برای ورودی های جدید...

آقا(آره گلم درستش این شکلیه) این بچه هایی که تو این فیلما باباشونو پدر صدا میزنن واقعیه یا فتو شاپه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آخه من امروز تست کردم صدا زدم پدر" جواب نداد.دوباره گفتم پدر باز جواب نداد.یهو صدا زدم بابا.برگشت گفت زهره مارو پدر.خو عزیز من این زهره مارو همون اول میگفتی

من میتوانستم در یک بعد از ظهر زیبا شاخه ای گل به تو بدهم.............
اما............
پاییز اجازه نداد.............

کلاغه میگه غـــارغـــار / ظـــر شده وقت ناهار
گنجیشکه میگه جــیـــک جــیـــک / پلو بخوریم با تَ دیگ
مامانی نــاهــار چی دالــیم / کوفته نخودچی دالیم
یادم رفته ی چیزی / مامان کجاست رومیزی؟
همون که خــونـــه خــونــسـت / خودت میگی چارخــونـست
مامانی ناهار دیر نشه / بابا که میاد گشنشه
حالا کشو رو میگردم / سفره رو پیدا کردم
سفره توری توری / کاسه های بلوری
مامانی ناهار خورشته؟ / سیب زمینیش درشته؟
بشقابها رو میارم / رو میز ناهار میذارم
سه تّا قاشق با چنگال / صف کشیدن چ خوشحال
مامانی فسنجون دالیم؟ / باز کــکــش بادمجون دالیم؟
ماستو میارم الان / آب میذارم با لیوان
سماخ پاش و نمحدون / گل میذارم تو گلدون
مامانی ناهار کتلته / وای ماکارونی و هم املته
خیار سبز و کاهو / با سرکه و آبلیمو
کلم و هویج فرنگی / ی سالاد رنگی رنگی
مامانی کمک نــمــیـــخـای؟ /فلفل نمح نــمــیـــخـای؟
مامانی میگه بفرما / عدس پلو با خرما
مامان جونم همیشه / غذاش خــوشمزه میشه
خوب میخورم تپل شم / مثل یه دسته گل شم
بابام میگه نوش جان / خسته نباشه مامان

آغا چند شب پیش عموم میره خواستگاری وسطای صحبتای خانواده
ها با هم بوده که عموی ما گوشیش از دستش میفته خم میشه که
گوشیشو از رو زمین برداره یه دفه بووووووووووووووووق!!!!!!!
یه بادی از معدش خارج میشه. هیچی دیگه ، مجلس میره رو هوا .

با رفیقم رفته بودیم خونه ی اون یکی دوستم ،خودش نبود یهو خواهرش با یه سینی چایی اومد و هرکدوممون یه چایی برداشتیم و قندون هم گذاشت جلومون و رفت. بعد 10 دقیقه اومد و گفت : وااا! شما چرا چاییتونو نمیخورید؟ منم یه قند برداشتم و زدم بالا اومدم که چایی رو بخورم و دوستمم دستشو برد طرف چاییش که برداره ولی قند برنداشت که باز خواهر اون رفیقمون گفت : وااا! شما قند برنمیدارید؟
دوستمم گفت: نه مرسی من قند دارم...
بعد دختره با یه حالت ترحم با گردن کج گفت: آخی..ببخشید نمیدونستم ... میخوایین براتون چیز دیگه ای بیارم؟
رفیقم که مات منو نگاه میکرد برگشت و دختره رو نگاه کرد و مشتشو باز کرد که توش دوتا قند بود و به دختره گفت: خانم! میگم خودم قند دارم!
دوستم o . O
من :-))))))
دختله :-((((