دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

حیف نون داشته هلو می خورده، به هسته اش که می رسه میگه به به! گردو هم داره!

از حیف نون می پرسن شیری یا روباه؟ می گه مگه خر چشه؟

به حیف نون میگن اگه حالت تهوع بهت دست بده چیکارمی کنی؟ میگه خوب من باهاش دست نمی دم.

3 تا پیرزن تصمیم می گیرن شوهر کنن. یه آگهی می دن تو روزنامه: با یکی ازدواج کن... 2 تا جایزه بگیر

به يه پيرمرد ميگن: آرزوت چيه؟ ميگه كاش زنها رو مثل اسكناس مي شد خورد كرد! مثلأ يه 60ساله بدي سه تا 20ساله بگيري!!

حیف نون رفت حج. اونجا نه نماز می خوند، نه طواف می کرد... ازش پرسیدن چرا؟ گفت: به ما گفتن همه چیز با کاروانه!

حیف نون با احساسات زنش بازی مي كنه، سه هيچ مي بازه!

حیف نون زنشو بدجوری می زده، ازش می پرسن چی کار کرده که می زنیش؟ می گه اگه می دونستم که می کشتمش!

دو تا دروغگو داشتن از کنار یک کوه رد می شدن یکی به دیگری گفت: اون مورچه را می بینی که بالای اون کوهه؟ اون یکی هم گفت: کدوم یکی را می گی؟ اون یکی را گه چشمش بازه یا اون یکی که چشاش بسته است

زن: عزیزم! یادته روز خواستگاری وقتی ازت پرسیدم چرا می خوای با من ازدواج کنی، چی گفتی؟ شوهر: آره، خوب یادمه، گفتم: می خواهم یک نفر را در زندگی خوشبخت کنم. زن: خوب، پس چی شد؟ شوهر: خوب، خوشبخت کردم دیگه. زن: کیو خوشبخت کردی؟ شوهر: همون بیچاره ای رو که ممکن بود با تو ازدواج کنه!

به یکی ميگن با هندونه جمله بساز... ميگه هند اونه که بغل پاکستانه.

یارو باباش مي ميره مي خواسته خاکش کنه، جو مي گيردش بار اندازش مي کنه!

به یه نفرخبر میدن بابا شدی میگه پس به زنم نگین میخوام سوپرایزش کنم.

یارو میره توالت، زنش زنگ می زنه میگه كجایی؟ یارو میگه خونه بابات! زنش میگه همون جا یه چیزی بخور بیا من چیزی درست نكردم!

معلم: بگو ببینم... اگه توی خیابون یه نفر یه خری رو گرفته و می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟ شاگرد: آقا اجازه، حس برادری!