دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

دوتا زانتیا با هم ازدواج میکنن بچه شون ژیان میشه . . . . . . ازدواج فامیلی همینه دیگه

دخترها تو زندگي شون جز شوهر چيزي نمي خوان!!! ولي به شوهر که رسيدن همه چي مي خوان

حیف نان از كيوسك تلفن عمومي مياد بيرون، ازش ميپرسن: سالمه؟ ميگه: آره، ولي آفتابه نداره

يه يارو پطروس فداكار را با دهقان فداكار اشتباه مي گيره ميره انگشت ميكنه تو چشم راننده قطار

مادر: پرويز جون مگه تو زبون نداري که دستت را وسط سفره دراز مي کني؟ پرويز: چرا مادر جان زبان دارم ولي زبانم به وسط سفره نمي رسه!!!

حیف نان ميره براي عضو شدن تو بسيج مسئول ثبت نام ازش ميپرسه معني قدس سره الشريف يعني چه؟ حیف نان يه خورده فكر مي كنه ميگه همون دمت گرم خودمونه ديگه!

حیف نان نون بربري مي خره از جلو لواشي رد مي شه مي بينه نونها دارن تو دستگاه مي چرخن مي گه: اقا چقدر مي گيري اين بربري منم يه دور سوار بشه؟

حیف نان ميخواست سواره گاوش بشه گاوه مو مو ميکرده حیف نان ميگه خفه شو اول مو بعد تو!

از خسیسه مي پرسن شيرين تر از عسل چي خوردي؟ مي گه ترشي مجاني!

حیف نان کیس کامپیوترش رو میبره تعمیرگاه می گه آقا اینو برای ما تعمیر کن. مرده می گه: چه مشکلی داره؟ میگه: والا نمی دونم چرا چند روزه جا لیوانیش بیرون نمیاد!

حیف نان میره استادیوم ، توی موج مکزیکی غرق می شه!

حیف نان مي خواسته هواپيما دزدي کنه. ميره به خلبانه ميگه برو لندن يارو ميگه نمي رم. حیف نان ميگه خب برو دبي. يارو ميگه نميرم. حیف نان می گه بابا حد اقل بده يه بوق بزنيم.

از حیف نان می پرسن چرا نمازت رو بدون وضو خوندي؟ ميگه آخه مي خواستم خدا رو غافلگيركنم.

حیف نان راننده اتوبوس بوده بعد يه مدت راننده ميني بوس مي شه... مي بينند كه هيچي پول در نمياره... پيگير مي شن مي بينن كه پولها رو پاره مي كنه!!!

حیف نان زنش دو قلو می زاد به دکتره میگه: دکتر ارزون حساب کن جفتشو ببرم