دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

غضنفر تو جنگل میرفته ! بعد یه روباه مرده میبینه ! میگه خوب شد مرده ! وگرنه گولم میزد :))

غضنفر هلو ميخورده به وسطش که مي رسه ميگه ايول گردو هم داره.

1 2 3 4 5 6 7 8 ... تا کی می خوای بشماری؟ بیشتر از اینا می خوامت

غضنفر ماشينش پنچر ميشه ، ميره از لوله اگزوز فوت مي کنه حیف نون رد ميشده ميگه : خره ، تا صبحم که فوت کني لاستيک باد نميشه ، چون شيشه هاي ماشينت پائينه

به غضنفر ميگن چرا باســنت ايقدر بزرگه ؟ ميگه : خدا بيامرز مادرم به جای اينكه پودر بچه بهم بزنه پکینگ پودر ميزد !

دو دسماله چیست؟
-حرکتیست هلیکوپتری و غرور آفرین توسط شاخ ترین ترین فرد لر !

وقتی من به دنیا اومدم پدرم ۳۰ سالش بود یعنی سنش ۳۰ برابر من بود
وقتی من ۲ ساله شدم پدرم ۳۲ ساله شد یعنی ۱۶ برابر من
وقتی من 3 ساله شدم پدرم ۳3 ساله شد یعنی ۱1 برابر من
وقتی من 5 ساله شدم پدرم 35ساله شد یعنی 7 برابر من
وقتی من 10 ساله شدم پدرم 40 ساله شد یعنی 4 برابر من
وقتی من 15 ساله شدم پدرم 45 ساله شد یعنی 3 برابر من
وقتی من 30 ساله شدم پدرم 60 ساله شد یعنی 2 برابر من
میترسم اگه ادامه بدم از پدرم بزرگتر شم !

سريع ترين دوربين جهان اختراع شد. اين دوربين مي تونه از خانم ها در لحظه اي که دهانشون بسته است عکس بگيره

يه افسر به يكي از سربازاش مي گه امشب از اول اين كوچه تا اون چراغ قرمز كشيك بده و فردا صبج هم بيا پاسگاه. خلاصه فردا و پس فردا از سربازه خبري نيست روز سوم سربازه پريشون مياد پاسگاه. افسر ازش مي پرسه: چرا اينقدر دير اومدي؟ سرباز مي گه: آخه اون کاميون از تهران مي رفت قم. چراغ قرمزي كه گفتيد، چراغ ترمز اون كاميون بود

به غضنفر مي گن تولدت مبارك ، مي گه: خيلي ممنون تولد شما هم مبارك !!

یه روز یه گوریل از باغ وحش فرار می کنه . یه مرده زنگ می زنه می گه گوریل نزدیک خونه من بالای درخته. یه غضنفر رو با یه سگ برای گرفتن گوریل می فرستن. غضنفر در خونه یارو رو می زنه می گه آقا بیا اینجا این تفنگ بجیر من می رم بالای درخت با غوریل درگیر می شم غوریل میندازم پایین سگ حیوون وظیفه شناسیه میاد از اونجای غوریله می گیره ...می بره باغ وحش . یارو می گه پس تفنگ چیه ؟ غضنفر میگه : آماااااا . اومدیم غوریل منو انداخت پایین تو باید سریع سگه رو بزنی !

بچه به مامانش میگه: مامان شما که نبودی خاله سحر اومد با بابا رفتند تو اتاق خواب... مامانش میگه: بسه، بقیه بذار شب که بابات اومد بگو. شب که باباش میاد مامان به بچه میگه بقیه اش رو بگو. بچه میگه: رفتند تو اتاق از اون کارایی که شما با عمو جمشید انجام می دید، انجام دادند

یه بار توی عروسی غدا کم میادبه ارکستر میگن اعلام کن !میگه : سیا نرمه نرمه ! سیا غدا کمه ! سیا دوتا یکی ! سیا بچه هیچی !

غضنفر میره تو جنگل داد میزنه میگه : ما خرس میخوریم ، شیر میخوریمیهو میبینه یه شیر پشت سرشه !داد میزنه میگه : ما بعضی وقت ها گه اضافی هم میخوریم !

عروسی وارد مجلس عروسی میشه ، مادر شوهر میگه :صل علی محمد دشمن جونم اومد !عروس میگه : عقرب زیر قالی ، خواستی پسر نیاری