دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

دقت کردین ایام قبل از امتحان هیچ برنامه ای نداریم و دچار سردرگمی هستیم
ولی دقیقا از شب امتحان تا دو دقیقه قبل امتحان برنامه ریزی داریم
حتی واسه کوچکترین چیزها
از خواب و خوراک گرفته
تا درس خوندن و دوره کردن و حل تمرین
والاااااأااااااأااااااأ

بچه ک بودم افسانه زورو رو نگاه میکردم و جوگیر میشدم
میرفتم از نونوایی و
مغازه ها دزدی میکردم میدادم ب فقرای شهر
حالا ک بزرگتر شدم
کارم شده سرقت بانک و خودرو های حمل پول و دادن اون ب افراد فقیر و بیچاره
واقعا مایع افتخار این مرزو بوم شدم
والااأاااأاااأ

بچه ک بودم کارتون فوتبالیستارو ک میدیدم جو گیر میشدم
توپو برمیداشتم
و شروع میکردم شوت زدن
موقعی ک میخورد ب شیشه ها و خورد میشدن
پیش خودم کلی ذوق میکردم ک مثل کاکرو چ شوتهای قوی میزنم:-‏)‏

دوران اول دبیرستان
اوج رذالت ما بود
هر روز کلاسو تعطیل
میگردیم و رو تخته سیاه کلی فحش مینوشتیم تا کسی سر کلاس نمونه
میخام بگم با چ مشقت و سختی هایی درس خوندیم
والا؛؛؛

یه مدتی هست میرم بدنسازی
و تخم مرغ زیاد میخورم
مامانم هر روز میگفت حالا انقد تخم مرغ بخور تا صورتت پر از جوش بشه
چن روز دیگه عروسی پسرعمومه
و از بدشانسی صورت پر از جوش شده
حالا مامانم چپو راس میگه تو آینه یه نگاه ب خودت بنداز
آخه خداوکیلی مامانه دارم فکوفامیله دارم

قدیما وقتی میرفتیم دم در همسایه و دخترش درو باز میکرد انقد خجالت میکشیدیم ک یادمون میرفت چیکار داشتیم
حالا دختر همسایه میاد دم در
داداش 5 سالم بهم میگه برو ردش کن بره
یه بار تو روش خندیدم کنه شده ول کن نیست
تفاوت نسل ها چقد زیاد شده!!!!:-‏|‏

یادتونه سوپر ماریو بازی میکردیم
موقعی ک ب جوجه تیغی میخورد
چن متر میرفت هوا
بعد با چشمای گرد شده نگامون میکرد
الان دارم فکر میکنم تو اون لحظه با زبون بی زبونی داشته فحش بارمون میکرده:‏)‏

قبلانا ک تازه داشت پشت لبمون سبز میشد هر روز صورتمونو اصلاح میکردیم تا ریشمون در بیاد
بابا میگفت پسر انقد نتراش صورتتو یه روز از دستش خسته میشی
حالا بعد از چن سال تازه ب حرف بابام رسیدم
کاش کوسه بودم!!!!!!
:‏)))‏

ماشینو روشن کردم راه افتادم میگه درب خودرو باز است میگم توام که فقط همینو بلدی میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوای بیام واست ببندمش

يك ژايني بعد از 15 سال به يك مورچه ياد ميده كه با چوب غذا بخوره بد اون رو مياره تو ميدان تا به مردم نشان بده مردم هم دور تادور ميايستن تا نگاه كنند غضنفر داشته از اونجا رد مي شده مي بينه همه عقب وايستادن و يك مورچه هم اون وسط هست ميره باپا مورچه رو له ميكنه ميگه اخه مورچه هم ترس داره

غضنفر دو دست خرشو قطع میکنه یکی ازش می پرسه چرا این کارو کردی میگه میخوام کانگروش کنم !

یارو از غضنفر دوای ضدّ سوسک میخره، میپرسه چطور استفاده می‌شه؟
غضنفر میگه: اول سوسکو میگیری، دستو پاشو سوزن میزنی، دهنشو باز میکنی‌، یه قطره از این دارو می‌ریزی توی حلقش. یارو
میگه یه لنگه کفش هم همین کارو میکنه.
غضنفر میگه: اونطوری می‌شه، اینطوری هم میشه.

پيام love مشهدى:
مدنى الان چى حال مداد؟
حال مداد تو اينجه بودى و مو از پشت سر ميومدوم و موگفتم پخ ! بعد تو مترسيدى... مو موگفتم نترس... مويوم عشقت

همیشه کسی درحقت نامردی میکند که روزی درنظر تو مردترین بود.

نمي دانم چه شد چنين شد، احساسم در هوا دل فتاده بر زمين شد