دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اولین ضربه ی روحی زندگیمو زمانی خوردم که یه گردو رو شیکوندم خوردم دیدم ترشه ، نگو لیمو امانی بوده! :|

دیدین دخترایی که تازه ازدواج میکنن به یه دختر مجرد که میرسن فوری میگن: وای ازدواج نکنیا, ااااااه شوهر چیه? همش بد بختیه, من که پشیمونم. خوش به حالت که مجردی.
یکی نیس بهش بگه آخه عزیزم تو همونی هستی که تا دیروز در آرزوی شوهر میسوختی.

ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺮﯾﺒﻮﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻫﺎ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﯽ
ﮐﻨﻢ ﯾﺎ ﺳﯿﺐ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺳﺮﺥ ﮐﺮﺩﻩ ﺟﻠﻮ ﻣﺎ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﮑﻨﻦ ﯾﺎ
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ ﺑﺬﺍﺭﻥ ﻣﺎ ﻧﺎﺧﻮﻧﮏ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﻭ ﺑﺎ
ﮐﻔﮕﯿﺮ ﺗﻬﺪﯾﺪﻣﻮﻥ ﻧﮑﻨﻨﺪ|
:|

از عشق های یه طرفه متنفرم...
.
.
.
مثل عشق به ته دیگ.
عشق به پنیر تبریز
عشق به بستنی میوه ای با دوتا اسکوپ شاتوت
عشق به آب زرشــــــــــــ ک
عشق به ذرت مکزیکی!!!
خخخخخخخخخخخخ

دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.
کوروش کبیر

اعتراف میکنم روز اول دانشگاه با خودم یه بطری آب یخ زده
یه سانویچ الویه
یه جامدادی پر از خودکارای رنگی
یه کیک
یه دفتر کلاسوری
وچندتا شکلات برده بودم. :))))))))

پسر عموم 2سال و نیمشه به زرشک میگه گومبا به کنترل میگه گومباگولا
من :ااااااااا
لغت نامه دهخدا :(((((((
مرکز گفتار درمانی :(((((((((((
پسر عموی فرهنگ لغته ما داریم؟؟؟؟؟؟؟

گفتی (پ) پات وایسادم
گفتی (م) واست مــــُــردم
گفتی (خ) واست خون ریختم
فقط منتظرم بگی (ت)
تا بزنم تو گــوشِت و تلافـی همه چیُ در بیارم !

یه روز تو تعمیر گاه رفیقم نشسته بودم یارو اومده میگه شمعک ضربدر 6 دارین ؟
رفیقمم هنگ کرد گفت ضربدر 6 دیگه چیه
یارو برگشته میگه بی ام وه ضربدر6
منضورش x6 بود منم که داشتم میمردم از خنده شمع بهش دادم و رفت

رفتم خونه عمم؛ پسر عمم)8سالشه(داره سیب میخوره ب من میگه میخوری میگم اره میگه خب برو واسه خودت بیار یکم نگاش میکنم بعد باز میگه واقعا میخوری میگم نه میگه میخوردیم بهت نمیدادم
من)0،0(
سیب @@@@@
دهه هشتادیا$€£¥¢₩§^^^

رفتم خونه خالم دیدم بجای تلوزیون LCD یه تلوزیون پلاسمای کوچیک گذاشتن.از مامانم پرسیدم چرا میکه بچه هاش با توپ زدن به شیشش سوخته.یعنی بچه در این حد؟

یه خواهر زاده دارم خیلی بی شعوره......اصلا سوتی نمیده بیام اینجا بنویسم.....کصافططط.......به کی رفته نمیدونم.......دو تا سوتی از این فسقلی نمیتونم بگیرم..........آخه دایی هستم من

دخترداییم بادخترچهارسالش اومده خونمون دخترش از درودیوار بالا میرفت مامانش یهش گفت محیا قول ندادی اومدیم خونه عمه شیطونی نکنی ؟
دختره خندیدو گفت: گولت زدم.
اینا آدم بچه نیستن نمیدونم چی ان؟؟؟؟؟؟

رفتم خونه خالم؛ خالم بهم میگه علی میوه میخوری میگم نه ممنون میگه اه تارف میکنی میخوری دیگه گفتم بگم نه ناراحت میشه گفتم باش میخورم گفت خب هست تو یخچال برو واسه خودت بشور
این از خاله مهمان نواز من هی خدا

شما ها هم مثل من شناسنامه گرو میذاشتید واسه گیم نت ها یا فقط من اینجوری بودم!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟الان المثنی دو سه تایی دارم