دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

عاقا ما دوتا طوطی داریم اندازه نخود ..هیچ هنریم بلد نیستن جز جیغ جیغ کردن..
مامانم همیشه تا اونارو می بینه هی نازشون می ده...
من :مامان چرا به اونا هی میگی عزیزم ولی تا به ما میرسی میگی کوفت و مرض؟
مامانم:اونا حداقل برام آواز می خونن ولی شماها چی....
من:(0 +)
طوطیام:( * *)
بنیاد حمایت از کودکان:(0 0)
تو جه":آلبوم جدید من به اسم یه توپ دالم شل شلیه بزودی وارد بازار خواهد شد...(*-*)

به نام خدايي كه دغدغه ي از دست دادنش را ندارم ......

امکان نداره سر جسله امتحان این جمله را تا حالا نشنیده باشی!............
همگی سراتون روی برگه ی خودتون باشه!هرکی سرشون برگرده برگشو میگیرم!با کسی هم شوخی ندارم!"به سلامتی همه مراقب های عزیز که می خوامسر به تنشون نباشه!خخخخخ"

دانشگاه تمام استعدادهای افراد از جمله بی استعدادی آنها را آشکار می کند. آنتوان چخوف

خواهرم اومدت تو اتاقم داره پردهارو میکشه ..
بهش میگم نکن نور چشمو میزنه.
میگه:می خوام هوا بیاد داخل..000)))
من:(+ +)؟!؟
شیشه:(0 +)
بچه های همسایمون:(- -)!!
مخترع شیشه:(0 0)؟

یکی از فانتزیامم اينه كه: با لحن جدی و خسته به یه دکتر بگم: لطفا حاشیه نرو دکتر!! بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم: فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم؟؟

يكي از فانتزياي بچگيم اين بود كه ساعت برنالد رو ميداشتم اونوقت دكمشو ميزدم بعد زمان كه متوقف ميشد اولين كاري كه ميكردم به شرح زيل بود:
سوار يه ماشين ميشدم با سرعت ميزدم به در و ديوار خودمو ميرسوندم شيريني فروشي محبوبم تا جايي كه ميتونستم كيك و شيريني خامه اي ميخوردم بعدشم ميرفتم سوپرماركت محل كلي چيپس و پفك بر ميداشتم دست اخرم ماشينه رو ميذاشتم سر جاشو زمان رو ازاد ميكردم
كيا ساعت برنالدو ميخواستند؟

کم کم داریم میریم به استقبال ولنتاین و ما شاهد کات کردن خعلیا هستیم...!! :|

انصافا ديگه بعضيا دارن به شعور ما توهين ميکنن.
طرف اومده چندتا اس رو مخلوط کرده بعد تهش نوشته داداش دل نوشتس ها،کپى نداره.
آخه د لامصب لايک به چه قيمتى؟!!

كيا يادشونه سر نوشابه شيشه اي ها رو صاف ميكرديم باهاش سوت درست ميكرديم
هركي يادشه لايك رو سوراخ سوراخ كنه مينم كيا بلدن

داداشم دهه هشتادی گودزیلاست.تابستون داشت نماز میخوند از جفتش رد شدم گفتم آفرین یهو نمازشو قطع کرد گفت: تازه روزه هم هستم!!!
من:&&

هی رفیق .تمام غمهایت چقدر است ...؟به اندازه تمام دریاها..به اندازه تمام خشکیها..یابه اندازه تمام دنیا......
......معامله میکنم....تمام اندوهت را خریدارم درمقابل یک لبخندت......

از شروع نفس های حضرت آدم تا پایان نفس های آخرین آدم دوستت دارم...
اگه منو دوس داری بزن لایکو

همیشه میترسیدم از این ک تو جلسه امتحان ریاضی یا هر امتحان دیگه ای بغل دستیم از ماشین حساب استفاده کنه ولی من ندونم واسه چی داره ازش استفاده میکنه!

فکرشو بکن عید نوروز سال92 با دهه هشتادیا!!! چار جوک پر میشه از خاطرات خنده دار!