‏صبح داشتم تو پارک قدم میزدم
دیدم دو تا بچه دارن با صدای بلند به هم فحش میدن
رفتم جلو یه دونه چک خوابوندم زیر گوششون
گفتم خجالت نمیکشید به هم فحش میدین؟
گفتم عمو فحش چیه ؟ داریم آهنگ تتلو رو می‌خونیم
یکی یه چک دیگه زدم بهشون فرار کردم
والا با این آهنگاشون

ابجیم تعریف میکرد خواهرزادم تو دستشویی بوده گفته بیا منو بشور :) اینم گفته خودت یاد بگیر خودتو بشوری بزرگ شدی بچه شونم گفته مگه من نوکرتم
خواهرم @_@
حلال زاده مون :))
پشمام ~__~

شما که غریبه نیستین
یبارم انضباتمو تجدید اوردم
شهریور مجبور شدم بیام ساکت بشینم قبول شم

از بچه های دبیرستان نود درصدشون بعداز لیسانس زدن تو کار کاشت ناخن؛ فقط یه دختری بود که دانشگاه تهران قبول شد و دوتا زبان رو توهمون سن مسلط بود؛ شنیدم اون تتو هم انجام میده

میدونید نقش اون لیوان توی گونی برنج چیه؟واسه اینه که برنجا با بطری آب نخورنツ

بی مزه هم خودتونید:)) بد کردم کشفیاتم رو باهاتون درمیون گذاشتم ~_~

راهنمایی که بودیم مدیر با برگه های رضایت نامه اومد سر کلاس
گفت بچه ها برای اردوی هفته دیگه این برگه رو بدید والدین تون امضا کنن و حتما فردا بیارید
نیم ساعت بعد اومد گفت:"تاریخ و زمان اردو اشتباهه،برگه ها رو تحویل بدید تا برگه های جدید رو بدم"
نصف برگه ها امضا شده بود

_چقد خوندی؟

+ناموسا هیچی نخوندم تو چی؟

_حاجی من اصلا جزوه و کتاب ندارم

« هر دو در امتحان 20 می گیرند »

:||

به لطف #روحانی تنها چیزی که
قیمتش ثابت مونده یارانه‌ست :)
علــی برکـــت الله

وضعیت جوری شده که همه ی دخترا میخوان پسر باشن تا تو جامعه آزادتر باشن
ولی نمیدونن ما پسرا میخایم دختر شیم تا از بار سنگین ماشین نداشتن و در کل توقع بالا خلاص شیم

‏قدیم که شیرینی تر کم بود و ارزش داشت هروقت بابام میخرید میاورد خونه ننم جعبه‌شو میذاشت ته یخچال یه سطل ماست هم میذاشت روش با قابلمه غذا و پلاستیک میوه. نصف شب میرفتیم سر یخچال تا می‌خواستیم این چيزا رو کنار بزنیم به جعبه شیرینی برسیم دستگیر شده بودیم::))))

خانواده میرن بیرون خونه خالی رو میدن دست من
بعد از چند ساعت زنگ میزنم بابام میگم کِی میایید ؟
اونا ده برمیگردن ولی چون میخواد مچ منو بگیره که چیکار میکنم میگه یازده و منم چون میدونم میخواد مچمو بگیر دو ساعت زودتر از اونی که میگه رو در نظر میگیرم
حالا بعدا بیشتر از روابط مسالمت امیز بین منو بابام میگم

دلم میخواد روی بازوم تتو کنم
من شهربازی نیستم که بیای توش دور بزنی و برگردی من اون قطارم که بهش نرسی برای همیشه رفته
اما متاسفانه بازوهام خیلی کوچیکه نصفش میره زیر بغلم گم میشه یا از پایین میرسه به آرنجم و حق مطلب به درستی ادا نمیشه

سشوار همونه
برق همونه
شونه همونه
مو همونه
من همونم
ولي آرايشگر که میکشه شبیه انجیلنا میشم خودم که انجام میدم میشم سمندون :|

الان سلبریتیا دارن عکس‌هایی که با مشایخی انداختن رو
با فتوشاپ به داریوش اسدزاده تبدیل میکنن:|||

ضربه ای ک عباس قادری ب کمر و زانوی دهه شصتیا زد ، جنگ نتونست بزنه