اعتراف میکنم تا چند وقت پیش فکر میکردم بابک مافی یکی از رپر های زیر زمینی خشنه که همش آهنگ های سیاسی و مافیایی میخونه!
اسمش غلط اندازه خو :(
اعتراف میکنم تا چند وقت پیش فکر میکردم بابک مافی یکی از رپر های زیر زمینی خشنه که همش آهنگ های سیاسی و مافیایی میخونه!
اسمش غلط اندازه خو :(
اعتراف میکنم عید قربان گوسفند میخواستیم قربانی کنیم بابام گفت پاهای عقب گوسفند رو بگیر من نگه داشتم و قصابه هم پاهای جلوشو نگه داشته بودش بعدش من ناشی بازی در آوردم با مشت میکوبیدم تو شکم گوسفنده !!!!!
گوسفند : (((((
من :))))))
قصابه :)
سازمان حمایت از چرندگان : O
اعتراف میکنم هنوزم برای سنجش دمای چایی از انگشت اشاره ام استفاده میکنم ! و در ضمن تا تمامی فنجان ها رو تست نکنم و مطمئن نشم که همشون داغ هستن عمرا واسه مهمونا نمی برم …
اعتراف میکنم:
داداشم شبا تو خواب حرف میزنه...منم همیشه دیرتر ازون میخوابم و وقتی خوابه میرم ازش حرف میکشم!!!!!!!!!!! تاحالا به اطلاعات مهمیم دست یافتم
اعتراف میکنم که تا سنین نوجوانی وقتی کلمه ی دوزندگی رو میدیدم میخوندم 2 زندگی بعد کلیم فکر میکردم ینی چیکار میکنن توی این 2 زندگیا ؟؟؟
اعتراف میکنم بچه بودم فک میکردم یه کشور داریم اسمش خارجه
کلن 2 تا کشور داریم ایران و خارج
اعتراف میکنم حتی تو دوران راهنمای که مدرسه میرفتم
از زمستون که کاپشن میپوشیدم دیگه میپوشیدم تا آخر مدرسه ها
حالا فک کن منو زیپ کاپشنو میکشیدم تا گلوم تو هوای داغ شیراز دارم از مدرسه میام
تازشم هرکی متلک مینداخت جدی جوابشو میدادم چون اصلن نمیدونستم منظورشون چیه!!!!!!
اعتراف میکنم سوم دبستأن ک بودم زیپ کولی یکی همکلاسامو خراب کردم بعد خودم رفتم یواشکی بهش گفتم کار مهران(اون یکی همکلاسی) بود
و این دوتا هم زدن همو لتو پار کردن!!!
اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!
اعتراف میکنم کوچیک که بودم صابون که میفتاد کف حموم با شامپو میشستمش !!!
اعتراف میکنم اول راهنمایی که بودم معلم دینیمون گفت اگه شماها حتی به تیر چراغ برق هم به دیده شهوت نگاه کنین مرتکب گناه شدین. اون روز که تعطیل شدیم رفتم جلوی تیر چراغ برق هرچی بهش نگاه کردم هیچ حسی بهم دست نداد. رفتم جلو بهش دست زدم بازم هیچی نشد. آخرش فهمیدم که بین ما هیچ حسی وجود نداره
اعتراف میکنم به عنوان 1 مهندس میخواستم دیوار رو سوراخ کنم، شک داشتم که از زیر جایی که میخوام سوراخ کنم سیم برق رد شده باشه، واسه اینکه برق نگیرتم فیوز رو قطع کردم، تازه وقتی دیدم دریل کار نمیکنه کلی غصه خوردم که دریل سوخت!!
برای اعتراف به کلیسا میروم
روی در روی علفهای روییده
بر دیوارکهنه می ایستم
وهمه گناه های خود رایکجا اعتراف میکنم...
بخشیده خواهم شد به یقین
علفها بی واسطه با خدا سخن میگویند
استاد حسین پناهی
اعتراف میکنم خیلی سال پیشا رفتم تو کلوپ فیلم بگیرم گفتم فیلم blood رو میخوام.
یارو گفت خون؟
گفتم نه بلوود !
حالا پیش خودش چی بهم گفت نمیدونم!
اعتراف میکنم دیروز تنهایی با ماشین رفتم نون بخرم ، نون رو خریدم
اومدم سمت شاگرد نشستم
یکی دو نفر فهمیدن جریانو ! منم خواستم خیلی دیگه ضایع نشه
الکی داشبورد ماشین رو باز کردم و بستم
رفتم نشستم پشت فرمون و سریع محل رو ترک کردم
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )