دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اعتراف میکنم

  26960

اعتراف میکنم تا چند وقت پیش فکر میکردم بابک مافی یکی از رپر های زیر زمینی خشنه که همش آهنگ های سیاسی و مافیایی میخونه!
اسمش غلط اندازه خو :(

  25711

اعتراف میکنم عید قربان گوسفند میخواستیم قربانی کنیم بابام گفت پاهای عقب گوسفند رو بگیر من نگه داشتم و قصابه هم پاهای جلوشو نگه داشته بودش بعدش من ناشی بازی در آوردم با مشت میکوبیدم تو شکم گوسفنده !!!!!
گوسفند : (((((
من :))))))
قصابه :)
سازمان حمایت از چرندگان : O

  25347

اعتراف میکنم هنوزم برای سنجش دمای چایی از انگشت اشاره ام استفاده میکنم ! و در ضمن تا تمامی فنجان ها رو تست نکنم و مطمئن نشم که همشون داغ هستن عمرا واسه مهمونا نمی برم …

  25311

اعتراف میکنم:
داداشم شبا تو خواب حرف میزنه...منم همیشه دیرتر ازون میخوابم و وقتی خوابه میرم ازش حرف میکشم!!!!!!!!!!! تاحالا به اطلاعات مهمیم دست یافتم

  25275

اعتراف میکنم که تا سنین نوجوانی وقتی کلمه ی دوزندگی رو میدیدم میخوندم 2 زندگی بعد کلیم فکر میکردم ینی چیکار میکنن توی این 2 زندگیا ؟؟؟

  24966

اعتراف میکنم بچه بودم فک میکردم یه کشور داریم اسمش خارجه
کلن 2 تا کشور داریم ایران و خارج

  24965

اعتراف میکنم حتی تو دوران راهنمای که مدرسه میرفتم
از زمستون که کاپشن میپوشیدم دیگه میپوشیدم تا آخر مدرسه ها
حالا فک کن منو زیپ کاپشنو میکشیدم تا گلوم تو هوای داغ شیراز دارم از مدرسه میام
تازشم هرکی متلک مینداخت جدی جوابشو میدادم چون اصلن نمیدونستم منظورشون چیه!!!!!!

  22510

اعتراف میکنم سوم دبستأن ک بودم زیپ کولی یکی همکلاسامو خراب کردم بعد خودم رفتم یواشکی بهش گفتم کار مهران(اون یکی همکلاسی) بود
و این دوتا هم زدن همو لتو پار کردن!!!

  22029

اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!

  21788

اعتراف میکنم کوچیک که بودم صابون که میفتاد کف حموم با شامپو میشستمش !!!

  21540

اعتراف میکنم اول راهنمایی که بودم معلم دینیمون گفت اگه شماها حتی به تیر چراغ برق هم به دیده شهوت نگاه کنین مرتکب گناه شدین. اون روز که تعطیل شدیم رفتم جلوی تیر چراغ برق هرچی بهش نگاه کردم هیچ حسی بهم دست نداد. رفتم جلو بهش دست زدم بازم هیچی نشد. آخرش فهمیدم که بین ما هیچ حسی وجود نداره

  18637

اعتراف میکنم به عنوان 1 مهندس میخواستم دیوار رو سوراخ کنم، شک داشتم که از زیر جایی که میخوام سوراخ کنم سیم برق رد شده باشه، واسه اینکه برق نگیرتم فیوز رو قطع کردم، تازه وقتی دیدم دریل کار نمیکنه کلی غصه خوردم که دریل سوخت!!

  18071

برای اعتراف به کلیسا میروم
روی در روی علفهای روییده
بر دیوارکهنه می ایستم
وهمه گناه های خود رایکجا اعتراف میکنم...
بخشیده خواهم شد به یقین
علفها بی واسطه با خدا سخن میگویند
استاد حسین پناهی

  16395

اعتراف میکنم خیلی سال پیشا رفتم تو کلوپ فیلم بگیرم گفتم فیلم blood رو میخوام.
یارو گفت خون؟
گفتم نه بلوود !
حالا پیش خودش چی بهم گفت نمیدونم!

  16281

اعتراف میکنم دیروز تنهایی با ماشین رفتم نون بخرم ، نون رو خریدم
اومدم سمت شاگرد نشستم
یکی دو نفر فهمیدن جریانو ! منم خواستم خیلی دیگه ضایع نشه
الکی داشبورد ماشین رو باز کردم و بستم
رفتم نشستم پشت فرمون و سریع محل رو ترک کردم