دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اعتراف میکنم

  95507

اعتراف مي كنم وقتي بچه بودم گم شدم ووقتي مامانم پيدام كرد من از ترس فرار كردم و در حين فرار يه خانوم مسن منو گرفت تا مامانم منو بزنه o_O
اخه اينم عابر پيادس نصيب من ميشه نه واقعا :|

  95505

اعتراف میکنم تا سن 5سالگی فکر میکردم اسم برادرم، داداشه!
از بس بابا مامانم صداش میکردن داداش
5 سالم بود که فهمیدم اسمش کمیله، قبولش واسم یکم سخت بود!
یه همچین نبوغ سرشاری دارم من!
:)

  95488

اعتراف میکنم بچه که بودم(دبستان)چون دستشویی خونمون ته حیاط بود ومنم دقیقه ی نود به مورد اضطراری رسیدگی میکرم همیشه در رسیدن به دستشویی ناکام میوندمو به پله ی حیات نرسیده منفجر میشدم ای روزگار خیسی هم دورانی بود هههیییییییی

  95477

اعتراف میکنم که مامانم اعتراف کرده تو1سالگی من تو سفرشمال طی چندین عملیات انتحاری داداشمو مجبور کرده مشماو کهنه ی(ورژن قدیم پوشک ومای بیبی) منوتو دریا بشوره یه همچین خانواه ی دوستار طبیعتیم ما بببعععععععععله :|

  95476

عاغا اعتراف میکنم برای اولین بار که کلاس کامپیوتر رفته بودم زنه گفت کامپوترو روشن کن من گفتم کنترلش کو کجاست نمیبینم کل کلاس رفت رو هوا هیچی دیگه از دفعه بعدش نرفتم فهمیدم برم سوژه عاموخاص میشم هی دنیا اون موقع هیچی سرم نمیشد الان دارم فوق نرم افزاریشو میگیریم :|

  95468

اعتراف ميكنم
بچه كه بودم بابام ماشين سنگين داشت. تو كوچه ما هر كي ماشين داشت ميذاشت تو پاركينگ تنها ماشيني كه ميموند ماشين باباي من بود منم باد لاستيكا رو خالي ميكردم عاشق صداي پييييييسسسس تاير بودم :))))

  95467

اعتراف ميكنم بچه كه بودم ظهر يه روز كه همه خواب بودن،شونه ي گرد رو برداشتم و خواستم موهامو فر كنم.موهامم تا كمرم مي رسيد.شونه رو گذاشتم پايين موم و هي پيچوندم،هي پيچوندم تا كل موهام دور شونه وايسه.تازشم فكر ميكردم بابليسه نيم ساعت همينجور نگه داشتم،خواستم بازي كنم و خودمو ببينم كه ديـــــــــــدم شونه از موهام در نمياد!!!هر كاري كردم كردم در نيومد!يه دفعه زدم زير گريه كه مامانم بيدار شد و يكي زد پس كلمو موهامو از ته ته كند!!!!همه بلنـــــــد يه قسمت كوتاهه كوتاه!!!
بعله تو بچگي آرايشگري بودم واسه خودم!

  95455

عاق/ا اعتراف میکنم تا سن 10 سالگی فکر میکردم فیلمهای خارجی که فارسی حرف میزنن رو این ایرانی های مقیم خارج میسازن :))
اما اون سال فهمیدم اینا خارجی ان ولی فارسی یاد گرفتن =))
حالا هم فهمیدم که نه اینا کلا میان از روی متون فارسی فیلم میسازن =))

  95451

اعتراف میکنم
وقتی بچه بودم دزدکی ادکلن پسرعموم رو ور داشتم زدم به خودم بعدمیخواستم نفهمه لباسمو دراوردم شستم خیس تنم کردم :|

  95447

اعتراف مي كنم وقتي بچه تر بودم زنگ زدم گوشي داييم بعد چند تا بوق رفت روي پيغام گير...
منم كه اون موقع نمي دونستم پيغام گير چيه!
يه دفعه ديدم داييم داره ميگه : با سلام لطفا پس از شنيدن صداي بوق پيغام بگذاريد
من: الو؟؟!! الوووو؟؟!! دايي خودتي؟؟!! چرا حرف نمي زني؟؟!! همين الان باهام حرف زدي؟؟!! دايي مسخره نكن ديگه؟؟!! دايي مردي؟؟!! داااااييييي؟؟!! چرا هيچي نميگي؟؟!!...
هيچي ديگه...
تا يه عمر سوژه فاميل بودم :(

  95440

اعتراف میکنم امروز رفتم شارژ خریدم فروشنده به جای پول خورد آدامس داد منم گفتم پولش چقد میشه گفت 500تومن منم گفتم چیزی نیس که بذار بمونه پیشت هیچی دیگه الان مث سگ پشیمونم :|

  95438

اعتراف میکنم انقد داداشم منو با انواع صلاح های راکت توپ کنترل گیم پد کیبرد موبایل لپتاپ ار پی جی زده که این روزای اخر داشتم تمرین میکردم بهش بگم خان داداش راستی داداشم فقط دو سال داره.
حالا دیروز که مامانم بیرون بودبردمش توی اتاق انقد روی تخت پرتش کردم که ترکید.بعد یه شمشیر پلاستیکی دادم دستش و به بهانه شمشیر بازی با شمشیر پلاستیکی زدمش تازه در حین انجام این کارا از خودم فیلم هم گرفتم!!!!! بعد که صدای درو شنیدم تختو مرتب کردم و با یه شکلات باهاش صلح کردم فقط به خاطر اینکه دلم برای اون نه برای خودم و بلاهایی که قراره عواقبش سرم بیاره سوخت.
عقده ای جانی و کودک ازار هم خودتونین :|

  95413

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم با دخترخاله ام، طلاهامونو در می آوردیم توی حیاط میذاشتیم روی زمین، بعد دورشون میگشتیم و قایم میشدیم! که کلاغه بیاد طلاهارو ببره آخه اعتقاد داشتیم اگه ببره میریم بهشت..........!!!
میدونم خییییییییلی باهوش بودیم :)))

  95363

اعتراف میکنم تا سوم ابتدایی مامانم هر وقت پولم میداد تا چیزی بگیرم میرفتم بوفه ی مدرسه و پولو میدادم و میگفتم به اندازه ی پولم به من چیز(حالا هرچی باشه میخورم) بده!!!!!!!!!!!!!

  95359

اعتراف میکنم تا دیروز فکر میکردم اگه با پا برم روی ماشین کنترلی داداش کوچولوم نمیشکنه ولی امروز بعد از خورد شدنش فهمیدم این ماشینا اونقدر ها هم قدرت ندارن.......*_*