دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اعتراف میکنم

  102208

اعتراف میکنم از وقتی شبا میام تو فورجوک چون
وقت نمیکنم به مخاطب خاصم زنگ بزنم اونم خیال میکنه دارم بهش خیانت میکنم.

  102206

اعتراف میکنم هروقت مامانم میگفت اینو ببر به داداشت بده بخوره ، خودم میخوردمشون !!!
تازه بعضی وقتا هم دلم براش میسوخت و 0/00000000001 اونرو میدادم بهش . . .
.
.
.
لایک = گامبو

  102204

اعتراف میکنم اونموقع ها یه فیلم میداد که اسم یکی از بازیگراش ناتاشابود.همون موقع ما یه سوپری سر کوچمون داشتیم که فوتوی اون ناتاشاهه بود.
عاقا یه روز رفتم خودکار بخرم ازش(بعله تو سوپری خودکارم میفروخت) تو راه هی با خودم تمرین میکردم ک رفتم تو نگم ناتاشا...!
چشتون روز بد نبینه رفتم تو مغازه تا زنه رو دیدم هنگ کردم.
زنه یکم موند بعد گف چیزی میخوای؟
منم که تو شوک بودم گفتم: ها؟ آره ببخشید ناتاشا دارین!!!!!
من...
زنه....
ناتاشا...
خودکار...
سازمان صدا و سیما...

  102203

تو PeS یه بازیکن ساختم به اسم خودم انداختمش تو بارسلونا مسی رو نیمکت نشین کردم...

عقده ای هم خودتونید :|

  102200

من اون موقع های که بچه بودم 9 سالم بود ها یه پارچ اب پر میکردم کسیم خونه نبودا با دستم رو فرش اب میریختم کله خونه رو خیس میکردم خو فک میکردم گل هایه قالی جون دارن اب میخوان همین

  102197

آقا من دیشب یه مکان خصوصی بودم داشتم فکر میکرم (چیه خو منم فکرم میکنم) به این نتیجه رسیدم که یه کلیک کردن ارزش شاد کردن دل یکی از هموطنامونو نداره عایا تورو خدا بیاین باهم هر ارسالی که میبینیم چه خوشمون میاد یا نه رو لایک کنیم آخه اون کسی هم که اون ارسال رو گذاشته کلی هنر به کار برده و برا ما اهمیت قائل شده تا ما خوشمون بیاد من که تصمیم گرفتم از این به بعد همه رو لایک کنم

  102195

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم کارتون فوتبالیست هارو خیلی دوست داشتم مخصوصا واکی!!!به خودم قول داده بودم یزرگ شدم برم ببینمش!!!یعد که فهمیدم الکیه یه ضربه روحی بدی خوردم که نگو!!!میرفتم عکسشو بر میداشتم میگفتم میگن تو واقعی نیستی اما من دوست دارم مطمئن باش میام پیشت فقط متنظر بمون!!!!
بله دیگه ما اینینم!!!

  102194

دست در دست مخاطب خاص داریم تو پارک راه می ریم.بعد از یه درخت رد شدیم.دستامون به درخت گیرکرد خوردیم به هم!!

  102041

ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﻡ ﺑﯿﺪﺍﺭﻡ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﯼ ؟ ﻣﻨﻢ ﻫﻮﻝ ﺷﺪﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ …
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺳﺘﻪ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﮔﺎﺯ ﻣﯿﺰﺩﻥ....

  102031

اعتراف میکنم بچه که بودم میدیدم سربازها دارن ر‍‍‍‍‍زه میرن فکر میکردم فقط از یه پاشون استفاده میکنن خیلی هم سعی کردم همون شکلی برم ولی فقط خوردم زمین

  102028

کوچیک تر که بودم یه بار رفته بودیم شمال بعد من کاسه کوچیک می خواستم ماهی بگیرم اونم توی دریای خزر!!!!!!!!!!!
نخند خو بچه بودم دیگه!!!!!!!!:(

  102026

اعتراف میکنم وقتی دبستان بودم هیچوقت تکلیف نمینوشتم و همیشه دفترمو قاییم میکردمو میگفتم دفترم گم شده وبا یک دفتره دیگه میرفتم سره کلاس و معلمم چیزی نمیگفت ،
یعنی چنین ادم تنبلی بودم من

  101999

*اعتراف می کنم اولین باری که رفتم کارواش من هم همراه کارگرها داشتم ماشین رو می شستم که مسئول کارواش اومد خجالت زده جمعم کرد! خوب چی کار کنم فکر کردم زشته اونا ماشین من رو بشورن و من وایستم نگاه کنم.

  101997

(/*علامتmahdi7اختصاصی*/)
شمام مثه من وختی بچه بودید بطری هارو میبستید سر شلنگ بعد ابو با فشار باز میکردید که اون بطری بره هوا یا من مهندسه هوا فضا بودم فقط
لایک:منم اینجوری بودم

  101989

اعتراف میکنم وقتی که بچه بودم فک میکردم ک اگه برم کلاس کاراته باید چن نفرو اول بزنم ک ثبت نامم کنن و به همین خاطر توی مدرسه چن نفری زدم و بعد از احضار اولیا ب مدرسه و هزاران مصیبت دیگه فهمیدم ک ن اگه کسی رو هم نزنم ثبتنامم میکنن