دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اعتراف میکنم

  102789

اعتراف می کنم یه بار داشتم پشت سر یه بنده خدایی حرف می زدم توی یه جمعی، خیلی از دستش عصبانی بودم. یه کم هم غیرمنصفانه و البته بی ادبانه حرف زدم. وقتی حرفم تموم شد یکی از بچه ها گفت: دیگه چیزی نمیخوای بهش بگی! گفتم: چرا، هر چی به او عوضی بگم حقشه اما همین بسشه، چطور مگه؟ گفت: چون هفته قبل اومده خواستگاری خواهرم و عقد کردن. الان تقریبا هر شب می بینمش، گفتم پیغامی داری بهش برسونم...

  102788

اعتراف میکنم وقتی که ۷،۸ سالم بود، یه روز ظهر بابام داشت میخوابید به من گفت که برو برام پتو بیار، آقا من یه دختر عمو دارم اسمش بتوله و خونشون هم کنار خونه ی ماست، رفتم بتول رو صدا زدم گفتم بیا بابام کارت داره، اون هم پاشد اومد خونمون، به بابام که خواب و بیدار بود میگه عمو کارم داشتی؟ بابام با همون حالت منو نگاه کرد و با یه کم عصبانیت بهم گفت: من بهت میگم برو پتو بیار رفتی بتول رو آوردی ؟ :)))))

  102676

اعتراف میکنم وقتی میام چهار جک تمام صفحاتو OFF LINE میخونم که وقتی خواستم لایک کنم به طرف مقابل امتیاز نرسه!

حالا لایک کن!

  102672

هر وقت اون تبلیغی که بچه نقاشی خونوادشو میکشه و میگه مامانم رفته بگید برگرده میبینم بغضم میگیره.
من 6 ساله نیستم، 26 سالمه!! اما هنوز وقتی صدای اون بچه رو میشنوم یاد روزی میوفتم که مامانم طلاق گرفت و رفت.
اعتراف میکنم آدم تا آخر عمرش مامانشو می خواد فرق نمی کنه 6 سالش باشه یا 60 سال
کسی میتونه به مامان من بگه برگرده؟ :((((
زندگی بدون اون معنی نداره!

  102671

اعتراف میکنم اولین تقلبمو کلاس سوم دبستان کردم. از رو برگه نفر جلویی نوشتم.
درس اجتماعی بود سوال این بود که مدیر خونه کیه؟؟!!
تا اون موقع بهش فکر نکرده بودم. آخه تو خونه ما هر کی صداش بلندتر باشه زورش بیشتر باشه مدیر اونه :)))

  102668

اعتراف میکنم با23سال سن تاهمین چند ساله پیش نمیدونستم چاغاله بادوم همون بادومه خودمونه!!!!!

اخه بچه هم نبودم!!!!

اعتراف میکنم خنگ بودم!:|

  102666

اعتراف میکنم بچه که بودم وقتی از مهمونی برمیگشتیم خونه خودمو میزدم به خواب تا بابام کولم کنه و بذارم تو رختخواب

  102664

اعتراف می کنم که هفته قبل یکی از فامیل هامون اومده بود ایران و اصلا فارسی بلد نبود. من رو برد که از سوپرمارکت سر کوچه سیگار بگیریم. منم گفتم آقا یه بسته سیگار کنت با یک دونه اسپری مو بدید. بنده خدا پرسید این چیه؟ منم خیلی خونسرد گفتم این جایزه سیگاره :|
:))))

  102663

دهه شصتیا خوب یادشونه که تو دوران ابتدایی چقد بهمون مشق میگفتن..ماشالا درسا همکه درس نبود، رمان بود واسه خودش..هر درسی 7-8 صفحه!معلما هم که مهربون !هرشب میگفتن یه دور از روش بنویسیم...
اعتراف میکنم کلاس پنجم که بودم معلممون ماهی یکیبار بیشتر دفتر مشقارو نمیدید..منم هیچ کدوم از مشقامو نمینوشتم..دو روز به موعد مقرر دیدن تکالیف یه دفتر نو برمیداشتم وخیلی تمیز و خوش خط مینوشتم.بعد وقتی خانوممون میگفت پس بقیه تکالیفت کو؟ منم با قیافه حق به جانب میگفتم خانوم دفترمون تموم شده بود یکی دیگه برداشتیم...اونم طفلی باورش میشد! این کلک و حداقل سه چار بار زدم که خدارو شکر لو هم نرفت...
وای که تو اون لحظه وقتی خانوم به سلامتی میرفت میز بعدی من چه حس پیروزی بهم دست میداد..
من یه همچین بچه زرنگی بودم واسه خودم...کسی کشفم نکردوگرنه الان اینجا نبودم که ^_ ^

  102662

اولین پستمه هااااااااا:
یکی از دوستام اعتراف می کنه که روز اول کلاس اول ابتداییش توخونه بهش گفتن رفتی مدرسه میز اول بشین اینم رفته میزارو از آخر به اول شمرده و نشسته میز اول ولی از آخر(یعنی میز آخر).کلیم ذوق کرده که اینقد زود میز اولو گرفته!!!!!!!!!!!!!!
آخرشم که معلم بهشون مشق شب داده فک کرده که مشق شبو فقط باید شب بنویسه،اومده خونه و با اینکه دل تو دلش نبوده که اولین مشق زندگیشو بنویسه تا شب صبر کرده!!!!!!!!!!!!
التماس لایک!!

  102649

اعتراف میکنم چند روزیه دارم میگردم تو 4jok بینم کی پرسپولیسیه تا دیگه پستاشو لایک نکنم
بله منم استقلالیم

  102647

اعتراف میکنم که من هر موقع میرم استخر دستمو تا مچ میبرم میکنم تو اون لوله ای که آب با فشار وارد استخر میشه همچین اینکارو با ذوق عین اسکولا انجام میدم که حس پطروس بودن بهم دست میده

  102646

اعتراف میکنم 10سال پیش اون بوته خار گنده ی تزئینی که وسط پذیرایی آتیش زدم آزمایش علوممون نبود! :-|
بخدا هیچ دانشمندی راضی به سوختن خونه ی مردم نیس !

  102645

اعتراف میکنم من همه ی پستایی روکه میخونم لایک میکنم بجز مال اونایی که میگن پست اولمه.
شمام اینجورید عایا؟

خبیثم خودتی

  102643

اعتراف میکنم ی بار دبستانی که بودم همسایمون اومد دم در زنگ زد منم بدو بدو با عجله رفتم درو باز کردم انقد هول شده بودم به جای سلام همین که درو باز کردم گفتم :الو؟...