دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اعتراف میکنم

  108255

اعتراف ميكنم تا سن11 سالگي شبا موقع خواب بايد دست مامانمو ميگرفتم بعد ميخوابيدم.
اصن نميدونم چرا نميگرفتم دستشو خوابم نميبرد.حس ميكردم يه لولو از پشت مياد منو ميبره.
ديوونه هم خودتي.

  108111

اعتراف میکنم تو خونمون یه لونه ی مورچه پیدا کردم
هرموقه خونه رو من جارو میکشم میرم میشینم اونجا عین مورچه خوار هر مورچه ای میاد بیرون میکشمش ب جارو بدم عین خر کیف میکنم
لایک=روانپریش

  108107

اعتراف می کنم تنها وقتی ک به مردن و قیانت و اخرت فکر می کنم وقتیه که توی ماشینی نشستم که در حال زدن CNG خداییش ترسناکه.

  108102

اعتراف میکنم دبستانی که بودم هر وقت تیتراژ پایانی فیلم بود عصبی می شدم میگفتم :اه این ناظر کیفی(کِیفی نه کیفی) کیه که تو همه فیلما بازی می کنه آخه چقد پارتی بازی؟؟؟؟

بی اعصافم خودتی من ازون اولم آدم حصافی بودم ولی نمیدونم یکدفه چی شد؟

  108098

اینجانب با 19 سال سن اعتراف میکنم که تازه متوجه شده ام حس چشایی هیچ ربطی به چشم نداره!
لایک=با این پیشرفتی که تو داری بعد 10سال تازه میفهمی کیک زرد واقعا زرد نیست!

  108095

اعتراف میکنم
تا الآن که 26 سالمه یکبار هم مشهد نرفتم ، آره من یکبار هم پامو تو صحن حرم نذاشتم
این سخت ترین اعتراف عمرمه
کیا مث من اینقد بی لیاقتن ؟؟؟؟؟

  108094

خدا قسمت هیچکس نکنه!
باید اعتراف کنم هر وقت یکی نماز میخوند میرفتم جلوش اینقد ادا میومدم که خندش بگیره
یه روز مامانم نماز میخوند رفتم سراغش تا اخر نمازش براش ادا اومدم جاتون خالی نباشه سلامش تموم نشده مثل گودزیلایی خشمگین چنان تربیتم کرد که از اون روز دیگه با هیچ احدی از این کارا نکردم تازه کسیم داره نماز میخونه تا شعاع چند متریشم نمیرم
{تربیت کردن یعنی همین}

  108088

اعتراف میکنم که من رفتم واسه دانشگاه کلی خرید کردم مانتو مقنعه کیف و کفش بعد رفتم دیدم دانشگاه قبول نشدم..شما بگین این شانسه من دارم!

  108087

اینکه مرقد اکثر امامها خارج از ایرانه واکثر امامزاده ها توایرانه نشون میده قدیما امامها بچه هاشونو میفرستادن برا ادامه تحصیل ایران. تحقیقات حیف نون


  108084

اعتراف میکنم کوچیک که بودم خاله ام تازه بچه اش به دنیا اومده بود بعد من یه بار خونشون رفتم حمام دیدم یه شامپو صورتی و خوشبو اونجاست که عکس بچه روشه فکرکردم شامپو بچه است باهاش سرم شستم و کلی حال کردم ولی دفعه بعدش که رفتم خونشون دیدم باهاش داره کهنه بچه اش میشوره!!!!!!!!!!!!
حالا میفهمم چرا رنگ موهام قهوه ای 0-o

  108080

برادر زادم ۵سالشه(به قول شما گودزیلا)psp داره x-box هم داره یه تبلتم داره تازگیا هم بهونه ی iphone5 گرفته بعد من با ۱۶سال سن از دار دنیا قفط یه گوشی درب و داغون دارم.حالا اومدم از شما آدرس افق بپرسم

  108079

اعتراف میکنم ﻣﻦ ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﻓﺘﯽ
ﺍﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ ،
ﻫﯿﭽﮑﺪﻭﻡ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺣﺮﻓﯽ ﮐﻪ ﺯﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﻥ!
ﻭ ﻣﺮﺗﺒﺎ ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮐﯽ ﺭﻓﺘﯽ !؟ :|
چرا کسی رسیدگی نمیکنه ؟!شماهم اینجوری بودیدعایا

  108078

اعترا ف می کنم یه روز توی مد رسه امتحان فیزیک داشتیم. من هم هیچی نخونده بودم .زنگ اول قرار بود برگه ها را زیراکس بگیرن. من هم رفتم کنتور برق رایواشکی قطع کردم .همه فکر کردن برق قطعه .چون زیراکسی خیلی از مدرسه دور بود واگر می بردن بیرون زیراکس می گرفتن خیلی طول می کشید اون روز امتحان لغو شد.

  108077

اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم گز فقط در شهر "درگز" درست میشه!!!!

  108003

اعتراف میکنم اون یه فرشته هست من لیاقتشو ندارم