دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

فانتزی من اینه

  44025

یکی از فانتزیام اینه که بیش ترین لایک رو داشته باشم
نذارین عقده ای شم،عقده ای شم مریض میشم،مریض بشم میمیرم
پس ندارین عقده ای شم که میمیرم حالا بزن لایک رو

  44019

یکی از فانتزیام اینه که در تولید فیلم و سریال قشنگ توانا شیم بعد خود کفا ...
نه خود کفا بعد توانا ......
فک کن قشنگ!!!
مثلا بتونیم فرار از زندان 2 رو بدیم بسازن !!!!!!
دیگه نیازی به سانسور و زیر نویس نباشه !!!
والــــا به خدا !!!

  44002

یکی از فانتزیام اینه ک یه مخاطب خاص داشته باشم بعد با یکی دیگه ببینمش !! برم رو بروش بعد با چاقو رگم رو بزنم ، بمیرم !
بعدش جنازم رو برنن تو افق محو شم!!

  43998

یکی از فانتزیام اینه که وقتی از مامانم میپرسم: سر و وضعم چطوره؟؟؟
واسه یه بارم که شده نگه: عالیه!!!! خو مادر من لاقل یه نیگا قبلش بنداز بعدش تعریف کن!!!!
مامانه مهربونمه داریم ما!!! بکوب لایکو به افتخار تموم مامانای گل!

  43996

یکی از فانتزی های دانشگاهیم اینه که با بچه ها یه برنامه بزاریم نمره ها که اومد بریم تو افق محو بشیم !!!

  43859

یکی از فانتزیام اینه که متاهل بشم.حسرت دوره مجردیمو بخورم...
ههههی

  43854

********(!!!)علامت اختصاصی abas_m223)
یکی از فانتزیای معکوسم اینه که بعد از 20 سال از اسپانیا برگردم طوری که زبون مادریمو دست و پا شکسته حرف بزنم (لامصب آخره کلاسه) بعد همه هی ازم بپرسن آقا عباس چی شد که بعد 20سال برگشتی ؟ منم بگم همه جمعه شب واسه شام بیاین خونمون میخوام دلیل برگشتمو بگم بعدش جمعه شب سر شام یهو بلند شم و بگم متاسفانه من چند وقت دیگه بیشتر زنده نیستم زیاد فرصت ندارم اومدم روزای آخرمو کنارتون باشم بعدش جواب آزمایشامو پرت کنم بیوفته رو خورشت قرمه سبزی و برم تو حیاط به افق خیره بشم و قلیون بکشم....
دوستان پرسیدن چرا این دفعه نمردی آقا عباس؟
بعله سوال جالبیه,چشم قلیونم رو کشیدم حتما می میرم,حیفه آخه دوسیب هنوز تنباکوش نسوخته!!!هههههی روزگار عجب آدم نازنینی رو از دست دادید!!!

  43849

یکی از فانتزیام اینه روز آخر ترم که نشستـم سر کلاس
استاد موقعی که داره حضور غیاب میکنه
اسمِ منو بخونه بعد با صدای پر از درد و خسته بگم: “حاضر”
بعد استاد بگه آقا شما 10 جلسه غیبت داشتی
حذفی این درس و ایشاا… ترم بعد،
بعد بلند شم و استاد و نگاه کنم همینجوری که کلاس رفته تو سکوت
آروم آروم برم سمت استاد …
بعد که رسیدم جلوی استاد بگم:
ببین! منو از حذف کردن میترسونی ؟
بعد محکم بکوبم رو میز داد بزنم دِ لعنتی حرف بزن…
منو از حذف کردن میترسونی ؟
بعد بچه ها میان جدام کنن منو از استاد دور کنن
همینجوری که دارم از کلاس میرم بیرون داد میزنم :
برو از خدا بترس …
من چیزی واسه از دست دادن ندارم …
من زندگیم و باختم لعنتی …
بعد همینطوری که همه کپ کردن یه کلّه محکم میکوبم به در
بعدش در خورد میشه بعد من خـــونی و مـــالـی از کلاس میرم بیرون
بعد اصغر فرهادی میگه کــــات … آفرین پسر آفرین
بعد میـــاد جلو صورتم و میبوسه من میگم مخلصیم عمو اصغر…
کاری بود که بر میومد دیگه همه تشویق ســـوت اصن یه حــالی :)))

  43835

یکی از فانتزیام اینه که توی کوهستان ویلا داشته باشم،
یه حموم داشته باشه که سقفش از شیشه باشه،
تازه برف پاک کن هم داشته باشه !
منم وقتی برف میاد برم زیر دوش دراز بکشم !
بعد چندتا قورباغه ، از این سبزا ، از اون بالا منو نیگا کنن !

  43834

یکی از فانتزیام اینه که چنتا آدم گردن کلفت اجیر کنم نزدیک افق
تا هرکی خواست اون اطراف محو بشه بزنن دهنشو … !
انگار محو شدن تو افق بچه بازیه ؛ زرت و زورت میرن افق محو میشن !!
والااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

  43825

یکی از فانتزیام اینه که قبل از این که معلم بخواد منو از کلاسش پرت کنه بیرون یه پس گردنی بش بزنم و سریعا تو افق محو بشم!!!!!!!

  43818

یکی از فانتزیام اینه که وقتی دارم با داداشم پفک میخورم آخرین پفک به من برسه!!!!!! لا مصب هر چقدرم برنامه میریزم بازم نمیشه که نمیشه!!

  43814

یکی از فانتزیام اینه ک دکتر شم بعد از اتاق عمل بیام بیرون کلاهم و از سرم بردارم بگم متاسفم ما هر کاری ک تونستیم کردیم...
حس قاتل بودن ب ادم دست میده نه؟

  43713

یکی از فانتزیای مامانم اینه که بیاد تو اتاقم ببینه همه چی مرتبه …

  43707

یکی از فانتزیام اینه که صبح زود بیدار شم. بعد همینطور که اعضای خونواده از زود بیدار شدن من تعجب کردن خودم و بدون اینکه کسی بهم بگه برم سر درسم. اونوقت همه دیوانه بشن و برن یه دودی، گرد و غباری، افقی چیزی پیدا کنن توش محو شن!!!