یکی از فانتزیام که قبل از مد شدن فانتزی تو 4جک.رو اعصابم بود اینه:
یه روز نتم قطع شه برم کافی نت بشینم پشت سیستم کارمو که کردم پا شم یه دف ببینم این کناری من تو 4جکه!!
بالای صفحشو دید بزنم با چشای ریز شده مثلا خیلی دوره بد یهو ببینم نوشته:...(اسم یکی از برو بچ)خوش آمدی
بعد چشامو تا اونجا که جا داره وا کنم بگم:اِ اِ اِ...تو اینی؟اینم تویی؟(oO)
اونم ابروشو بده بالا بگه:شماااااااا؟
با کلی ذوق بگم:منم اییییمان
بهد اون بگه:اِ اِ اِ...تو اونی؟ اون تویی؟(Oo)
بعد همینجور که بهم نگاه میکنیم ،ببینیم بقیه بچه ها یکی یکی دارن میان تو.
یه افق باز شه(اختصاصی هااا!!)بعد هممون با یه حرکت اسلویشین.محو شیم...دقت کنین با حرکت اسلویشین بلا گرفته نمیدونید چه کیفیتی میده به فانتزی!!!!
فانتزی من اینه
یکی از فانتزیام اینه که مدیر 4jok بودم با پراید میومدم سایت رو آپدیت میکردم و تو افق محو میشدم!!!
یکی از فانتزیام اینه که رضاپیشرو واسه آلبوم بعدیش این دختره سوگندو بیخیال شه و بیاد از خودم دعوت به همکاری بکنه..:)
دلم می خواد بدونم اولین کسی که فهمید دهه هشتادیا گودزیلا هستن کی بوده؟ یعنی اصلا یکی از فانتزیام(بقول شما) اینه باید اون دهنشو طلا گرفت.
چند وقت پیش روی نرده های خونمون (برای ابراز وجود و خودنمایی)مثل این بند بازا هستنا داشتم راه می رفتم یهویی پسر خاله کوچیکم (مجید همون گودزیلاهه) اومده منو هول می ده نزدیک بود از ارتفاع 3 متری با سر بیفتم پایین بهش گفتم آخه جوجه با یکی از این شوخی ها بکن که قد و هیکلش 4 برابره خودت نباشه حداقل اگه خواست بیفته بتونی بگیریش... والااااااااا
حالا اینا بکنار دیروز اومدن خونمون.ورودی W.C یه پله مانند کوچولو هست بعد دارم از W.C بر می گردم اومده پشت در قایم شده خواستم پامو بذارم پایین یهو مثل یابو جفتک انداخت خلاصه با صورت خوردم زمین زبونم زیر دندونم گیر کرد پاره شد دماغمم خونریزی کرد فکنم شکست........ روونه بیمارستانمون کرد
واستاده هر هر می خنده بابام اومده می گه بچه این شیطنتا چیه بدو برو پیش مادرت.
مامانش می گه خیر ببینی برو پیش بابات
باباش می گه بچست دیگه اقتضای سنشه
منم گفتم اقتضایه نسلشه عمو
این آدمم که بکشه بازم باباش می گه اقتضای سنشه
فک و فامیله خشنی داریما (فکنم از زاویرا فرار کرده)
یکی از فانتزی های من اینه که برعکس همه که کم کم توی افق محو میشن
من از افق بیام بیرون و کم کم پدیدار بشم ….
آرهههههه ، یه همچین آدمیم من …!
یکی از فانتزیای من وخاهرم اینه که وقتی به یه خیابوون پر جمعیت و شلوغ میرسیم...من محکم حولش بدم طوری که همه متوجه بشن...بعد من بگم چه خبرته خانم...؟ مگه سر میبری..؟ بعد اونم هر چی از دهنش در میاد به من بگه....
بهد همه اینجوری نگامون کنن0_O
بعد از کلی فحش خوری یهو همدیگرو بغل کنیم و مردم همین جوری بمونن0ـO
خو چیه ینی میگین سرگرمی هم نداشته باشیم آیا؟
یکی از فانتزیام اینه که برم کنگ فو یاد بگیرم بعد برم مدرسه جلوی یکی که گنده ی مدرسس هیکلش سه برابر منه و به بقیه زور میگه بگم جوجه بیا با هم قد خودت در بیفت بعد بپرم هوا یه فیلیپینی بزنم تو صورتش پخش زمین شه بعد رفیقاشو صدا کنه بیان منو بزنن بعد بزنن حلوام کنن بعد مدیر بیاد همه چیزو بفهمه اونا رو اخراج کنه بعد تو یه مراسم بزرگ ازم تقدیر یشه بعد در حالی که دوربین منو از پشت نشون میده برم تو اریب محو بشم...
(بسه دیگه چقدر افق)
یکی از فانتزیام اینه که بابام بفهمه سیگـــار میکشم بعد بیاد بزنه تو گوشم بگه کصافــط چرا سیگار میکشی؟برو آب پرتغال بخور!!منم بگم , ترجیح میدم سیگاری رو بکشم که صادقانه روش نوشته: سرطان زا ؛ تا آبمیوه ای رو بخورم که روش به دروغ نوشته: 100% طبیعی بعد بابام اشک تو چشماش جمع بشه منم یه لبخند نرمی بزنمو تو دود سیگارم برم محو بشم
یکی از فانتزیام اینه که
تو مترو با رقیبه عشقیم حرف بزنم بعد از قضا عشقمم تو واگن قبلی باشه صدامو بشنوه من خیلی ناراحت باهش حرف بزنم بگم که مراقبش باش اگه گریه کرد دسشو بگیر ازگرسنش شد براش پاستیل بگیر دوست داره ... همین جوری که دارم میگم برسمو پیاده شم عشقمم دنبالم داد بزنه محمد محمد منم خیلی بی اعتنا نزدیک افق شم برا محو شدن ... ... ... ... بعد یبینم اون ور تو افق چه خبره پشیمون بشم بر گردم با عشقم سالیانه سال با خوبیو خوشی زندگی کنم :)
یکی از فانتزیام اینه ک تو یه مصاحبه جدی جدی ازم بخوان ی شعر از سعدی بخونم منم ک بلد نیستم(نخند اقا خوب بلد نیستم)شروع ب خوندن اتل متل توتوله کنم بعد بگن این چیه میخونی منم بگم این جز شعر هایی ک مجوز چاپشو سعدی نتونسته بگیره
بعد سعدی بیاد بزنه منو عین کتلت پهنم کنه رو زمین:.)))
یکی از فانتزیام اینه که
یه روزکه ازخواب بیدارمیشم
بـبـیـنـم فــــقــــر از بـیـن رفـتـه
بـبـیـنـم هـیـشـکی تـنـهـا نـیـســت
بـبـیـنـم هـمـه دادگــاه هــا خـــلــوتـــه
بـبـیـنـم هـمـه مـــــردمــ خـوشـحــــالـنـــــد
بـبـیـنـم هـمـه بـیـمـارسـتـان هـا خـالـــی از مـریـضـه
بـبـیـنـم هـمـه دردهـا بــا یــه "دوسـتــت دارمــ" درمــان میشـه
بـبـیـنـم هـمـه جـــا خـوبـی وخــوشـبـــخـتـیـه کـه فـریــــاد مـی زنـه
مـثـلـا بـبـیـنـم لابستر یـه روز پـسـت بـذاره کـه:"بـچـه هـا بـالاخـره حـضـرت عـشـق مـنـو طـلـبـیـد و مـن فـردا راهـی کـربـلا هـستـم"
یـا مـثـلـا بـبـیـنـم امـیـر21 یـه روز پـسـت بـذاره کـه:"بـچـه ها منـو اون مـخـاطـب خـاصـم فـردا عـروسـیـمـونـه بـراخوشبختیمون دعـا کـنـیـد"
و مـهـرداد شّــک نـــداره کـــه
"یـــــــه ,, ر و ز ,, خـــــــوب مـــــیــــاد"
یکی از فانتزیام اینه که بچه ام دختر باشه اسمشو بذارم آفاق بعد تو خونه افق صداش کنم
یکی از فانتزیام اینه که کنترل تلویزیون خونمونو بر دارم برم ای تلویزیون هایی رو که پشت ویترین مغازه ها روشنه خاموش کنم!
یکی از فانتزیام اینه تو افق عوارض بذارم با پولش پراید بخرم !!!!!
توجه ؛بجای پول لوازم یدکی پراید هم قبول است!!
یکی از فانتزیای من اینه که سیگارمو با فندک زیپو روشن کنم بعد فندک رو پرت کنم پشت سرم پمپ بنزین منفجر بشه منم خونسرد بیام طرف دوربین از کادر خارج بشم
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 39076
کل بازدید: 511892338