دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  46380

رفته بودم سر کوچه نوشابه بخرم که یدفه دیدم یه 206 جلوم ترمز زد.
شیشه ماشینو داد پایین... بعله... طرف یه دختر خانوم سانتی مانتال بود.بهم گفت عاغا شما میدونین این ادرس دقیقا کجاست؟
توی کاغذی که ادرسو نوشته بود, مسه مهندسا یه نگاهی انداختم و گفتم : بله میدونم !
دخمله:میشه تا اونجا با من بیاین؟
من:o_O
دخمله : اخه من اینجاهارو بلد نیستم میترسم گم بشم!
من: ا...
دخمله: اگه مزاحم کارتون نمیشم سوار شین بریم!
من: O_O
سوپری سر کوچه :(
سوار شدم و ادرسو بهش نشون دادم. اومدم از ماشین پیاده شم که گفت :بزار برسونمت همون جایی که سوارت کردم.
منو رسونده سر جا اولم بعد که میخاد بره میگه:
عــــــه ! من که آدرسو بلد نیسم!
من: :( O_o ;(

  46376

اه اه انقد بدم میاد وقتی یه لباس بافتنی آستین بلند تنمه و دارم دستامو میشورم آب بره تو آستینم و هی اون قسمت داخلش که خیس شده بخوره به دستم!
شمام مث منین؟! اعصابتون خورد میشه آیا؟!

  46354

اعتراف می کنم دختر خاله ام رو بعد از مدت ها دیده بودم و هفت ماهه باردار بود. خیر سرم اومدم جنسیت بچه رو بپرسم گفتم خب حالا قراره مامان شی یا بابا؟!
تو فقط بخند...لايك هم نكن...منم سوت ميزنم

  46353

سلام
خاهشن لطفن
تمنا می کنم
لایکه جوکات رو تخمه چشام :
لطف کن این پسته منو لایک نکن !!!!
میخام رکورد خرکی بزنم...همکاری کن عزیزم...
.
.
.
زدم به سیم آخر!_می فهمی یا هنوزم توضیح بدم؟؟!!؟؟

  46349

بچه بودم بابام گفت بشین موهاتو آلمانی بزنم. گند زد تو سرم مجبور شد از ته بزنه بعدش گفت :طوری نیست حالا آمریکایی شد!!!!!!!!!
من :|

  46347

يه شب رفته بوديم خونه خالم.داييمينا هم اونجا بودن.
عاغا اين دايي ما يه نوه داره دختره اسمش اليا"س(در ضمن گودضياست)اين شورو كرد شعر خوندنو من هم ازش فيلم گرفتم....امد نشست پيشم فيلمشو گذاشتم ببينه....داييم پاشد خداحافظي بكنه بره..منم به احترامش پاشدم...يهو گودذيلا گفت چرا بلند ميشي؟
منم تيريپ بزرگتري گفتم:خوب آدم بايد به احترام بزرگترش بلند بشه
برگشته ميگه:اوه اوه چه كارا چه چيزا!!!!!!!!!؟؟؟؟
من؟؟؟؟!!!
چشام(0000_0000)

  46320

هرگز امکان ندارد دهه شصت تکرار شود! به هراز ویک دلیل!
.
.
.
هزارو یکمین دلیل!:
تفاوت فیزیک بدنی بچه های دهه مذکور با دهه های بعد زمین تا اسمان است!
مثال برای هزارویکمین دلیل:
سوم ابتدایی وقتی زنگ خورد عین چی عربده کشان به به در کلاس هجوم آوردیم از آنجایی که این یه روال عادی بود نگو مدیر پشت در کمین کرده جاتون خالی یه لگد افسری از پشت خرج ما کرد عین املت پخش سالن شدم
جالب تر این که این جریان رو تا همین چن وقت پیش تو خونه نگفته بودم یعنی همچین اتفاق خاصی نبود!
حالا فرض کنید یک دهم ضربه فوق رو یه دهه هشتادی بخوره شک نکنید جان به جان آفرین تسلیم میکنه!
بر فض محال اگرم جان سالم بدر ببره یه جنگ جهانی را میفته!

  46290

درسم تموم شده رفتم تسویه حساب دانشگاه (آزاد) همه امضاء ها رو توی یه یک ساعت گرفتم اومدم آخرین امضاء رو از امور شهریه بگیرم میگه 44000 تومان بستانکاری. اول شاخ در آوردم بعد ذوق مرگ شدم. میگه شماره حسابتو بده بعد دو هفته میریزیم به حسابت. هر روز دارم حسابمو چک میکنم ولی هنوز خبری نشده. اگه ریختن بهتون خبر میدم.

  46277

خیلی ضعف کرده بودم،رفتم از بین میلیونهااااااااااااااااا بادوم(بادام) یه دونشو برداشتم خوردم

مزه زحر مار(زهر ضحر زهر ضهر ظحر ...) میداد.

شانسمو باید بدم خروس قندی بگیرم

  46245

یادمه کلاس دوم راهنمایی بودم بعد ما یه نفر تو کلاسمون بود ازین خر خونا که خیلی هم پولدار بودن همیشه با کت و شلوار میومد مدرسه اینم چیز طبیعیه که ما کلا بدمون میومد ازش خوب یه بار یه نقشه خبیثانه (خبیسانه- خبیصانه) گرفتم البته با بچه ها خوب خواستم برم یه آدامس بزارم رو صندلیش خوب این کارو به محزه (مهزه مهضه مهزه) اینکه زنگ خورد کردم زنگ که دوباره خورد اومدیم تو کلاس بگو چی شد معلممون برای اینکه ببینه عکس العمل بچه ها هنگام ورود به کلاس چیه قایمکی رفته بود سر جای اون نشسته بود و دیگه می دونید چی شد وقتی بلند شد رفت درس بده نمیدونستیم گریه کنیم یا بخندیم بعد از نیم ساعت که درس داد گچ از دستش افتاد بلند شد برداره پشتش به بچه ها بود همه زدن زیر خنده ولی همه با مرام بودن کسی لو نداد به جز همون بچه پولداره بش گفت چه خبره دیگه معلمه از اول تا آخر کلاس زور میزد آدامسرو بکنه =))
شما هم ازین بچه های چاپلوس داشتین
اگه داشتین به زبون لایکی بگو

  46233

%yourghon%
این دیگه خیلی ضایعس.خدا از این صحنه ها قسمتتون نکنه.داشتم میرفتم سرکار شاد و شنگول از اتوبوس پیاده شدم.(از ایستگاه اتوبوس تا سرکار باید هفت هشت دقه پیاده راه برم).تو راه یه دختر(از اون خشگلاش)جلوم بود.خلاصه تو راه هر تیکه ی که بلد بودیم به این انداختیم.داشتم میرسیدم سرکار دیدم اینم داره میره طرف سرکارما.بعععله رفت دقیقن سرکار ما.منم پنج دقه بعدش رفتم تو.یه دفعه دیدم سرپرست کارگاه میگه آقا محمد ایشون خانوم عباسی هستن قراره از امروز تو بخش شما کار کنه،هواشونو داشته باشید تا راه بیفته.خلاصه هنوزم که هنوزه روم نمیشه بیشتر از یه سلام علیک باهاش حرف بزنم.

  46204

ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢِ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪ
ﮐﺸﺘﯽ ، ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯾﺶ ﺍﺯ
ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮ ﺁﺏ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ
ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ ﺳﭙﺮﯾﮑﺮﺩ...
... ﭘﺲ ﺍﺯ15ﺳﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻩ ﻣﮑﺰﯾﮑﻮ ﺳﯿﺘﯽ ﺭﻓﺘﻪ
ﺑﻮﺩ ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ
ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﻭ
ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺶ
ﺣﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﯾﺪ
.
.ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻫﯿﻪ
ﻧﮑﻨﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﻩ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺨﯿﻠﺖ ﻗﻮﯾﻪ!!!!
ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻦ ﯾﻪ ﺍﻓﻖ ﻫﻢ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺑﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺮﻩ ﺗﻮﺵ
ﻣﺤﻮ ﺑﺸﻪ ؟؟

  46167

خیــــر ســـرم رفتـــم عروســـی بینم میشه یه مخاطبــ خاص ِ زاپــاس جور کنـــم
یــه بچـــه 3 ، 4 ســاله اومــد یـــه هســته هلــو داد بـــم منــم بچه رو ناز کــردم هســته رو گــرفتــم انداختــم زیر مــیز
چنــد ثانیــه بـعــد دیـــدم دوباره آوردش
ایـــن دفـــه پرتـــش کــــردم یــه جای دور دیــدم زکــــــــــی دوبــاره آورد بــم دادش!
مــی خواســتم این بار خععععععععلــی دور بنــدازمــش کــه بغــل دستـــیم بم گفــت آقــا پســــــــر ایــن بچـــس ســـگ نیـــســت!
طـــرف بـابـای بچــه بــود :|

  46144

یه سری هم خونه مادر خانمم بودیم از دست غضا اون روز عید غدیر خم بود
هیچی دیگه خواهر خانم و تنی چند از فامیل همچون قوم مغول بر جیب اینجانب یورش برده و دار و ندارمو بردن :/
من نمیدونم ملت چرا روز عید غدیر یاد سیدا میوفتن :/
هیچی دیگه امسال عید غدیر تو خونه قایم شدم جایی نرفتم :))

  46141

عاغا همين چن مين پيش آلارم گوشيم زنگ خورد،بيدار شدم سريع رفتم داداشمو بيدار کردم گفتم گوشيم داره زنگ ميخوره!!!
داداشم مونده بود چيکار کنه،خودمم ک فهميدم چي شده سريع از محل متواري شدم...
اميدي هس بهم عايا؟!!!