یکی از تفریات سالمم وقتی بچه بودم این بود که از تلفن خونمون به شماره خودمون زنگ بزنم. بعد صدای یه بوق عجیبی میومد ب بوو بووووووق. بعد تا گوشی رو میذاشتم سرجاش صدای زنگ تلفن بلند میشد. خیلی خرکیف میشدم :))
ولی الان دیگه زنگ بزنید صدای بوق اشغال میاد کصافطا تفریحاتمونو ازمون گرفتن...
تازه یه مدتم با خط خودم برای خودم اس ام اس میفرستادم :))
مازوخیسم داشتم عایا؟
خاطرات خنده دار
سلام .آقا ما رفته بودیم مهمونی سر سفره فلفل تند گداشته بودن . منم که عاشق خوراکی تند هستم شروع کردم به خوردن . پدر خانمم بنده خدا فکر کرد که فلفلا شیرینن .یدفعه یکی رو کامل گذاشت تو دهنش بقیشو دیگه خودتون حدس بزنید . یه گلوله آتیش شده بود تا آخر شب دهنش میسوخت
دوشب پیش من ودوستم که همسایمون هم هست رفته بودیم پیاده روی موقع برگشت سرخیابون که رسیدیم جلوی یکی ازخونه ها یه پرایده دره سمت راننده بازبوددوستم گفت نگاه در بازه وهیچ کس نیست یهویی دیدیم یکی داره وول میخوره فکرکردیم یه بچه توشه نزدیک که شدیم دوستم یهوسرروخم کردوگفت لوکوچو(که همان کوچولو)چشمت روزبدنبینه یه مردبودکه کف ماشین داشت صندلی رودرست میکرد زل زدبهمون کپ کردیم بدون معذرت خواهی راهمونوگرفتیمورفتیم جاتون خالی بعدشم خیلی خندیدیم.....
رفته بودم مغازه. یه مرده اومد کارت شارژ خرید و رفت.
بعد یه مدت برگشت گفت ببخشید چرا هر چی این کارتو خم می کنم رمزش معلوم نمیشه؟
من :|
صاحب مغازه :|
scratch :|
هیچی دیگه سال تحویل شد....بابام پرید بغلم بوسم کرد و تبریک گفتیما اینااا..
دو دقیقه بعد رفتم گفتم باباجون عیدیه مارم بده دیگه..
بابام:یادم نبود با هرکس باید اندازه جنبش رفتار کرد:|
اینم منم:|
رفته بودم یه وبلاگی داشتم مطالبشو
میخوندم بعد دختره نوشته بود
پارسال اینموقع که بود(منظورش عشقش بود دیگه)من همه مانتوهام
بالای "آرنج"بود اما امسال آستین همه مانتوهام روی مچمه.........
اصن خدایی من هر چی فک کردم نفهمیدم عشق چه ربطی
به آستین مانتو داشت شمام با من موافقید؟
یادش به خیر
سوم راهنمایی که بودیم یه روز ما رو برای گرفتن جشن تکلیف بردن تو یه باغی فک کنم اسمش ارم بود
این باغ قصه ما پر بود از درختان آلوچه آلو زرد و سیاه
ما هم که یه مشت بچه بی شعور مث سپاه چنگیز خان موغول حمله بردیم به این باغ و درختان توش!!
خولاصه بعد از غارت درختان و با خاک یکسان کردن باغ معاون آموزش و پرورش اون شهر اومد ویه تذکر جدی به همه دادو سردسته این جنبش رو تنبیه کرد.....
گذشت و موقع خوردن ناهار شد این سردسته ما هم که کارش درست بود ژتون های غذا رو (حالا نمیدونم به چه نحوی) کش رفت و نفری دو تا سه تا به بچه های مدرسه خودمون داد و الباقی رو گذاشت سر جاش!!!
حالا هرکدوم از ما بصورت کاملا حرفه ای دو سه تا ژتونمون رو غذا گرفتیم و همچین که اومدیم شرو کنیم اون معاونه اومد و دوباره سردسته و تک توکی از بچه ها رو تنبیه کرد
ماهم به نشانه اعتراض شیشه نوشابه ها رو شکستیم و سالن غذا خوری رو کثیف کردیم(البته یواشکی)
وقتی هم خواسیم از سالن خارج بشیم به همون معاونه گفتیم دستتون درد نکنه ولی غذاتون سوخته بود(چقدر خبیث)
موقع اومدن به خونه وقتی میخواستیم سوار مینی بوس بشیم همه جیبامون پر از سنگ کردیم!!
همچین که مینی بوس حرکت کرد به نشانه اعتراض شرو کردیم به سنگ زدن و شعار دادن علیه اون شهر ومعاونه!!!
ییهو دیدیم مینی بوس واساد و مثل خیار همه مون رو فروخت!!
اونروز همه مون از پَستا(از دم)یه کتک مفصل خوردیم ولی اینقد کیف داد که نگو!!!! مثلا خیر سرمون رفته بودیم جشن تکلیف!!!!! هعی روزگار خاک تو سرت!!!!!
یکی از معماهای من اینه که وقتی هر پست رو میخونم حدس میزنم نوشته کی باشه و وقتی میبینم درسته کلی ذوق مرگ میشم
سلام عید 92 که گذشت اما از تمام عزیزان آب ندیده که سال 91 حموم نکردن و همه با هم توطءه کردن که روز عید برن حموم خواشمندم سال دیگه این کار رو نکنین فشار اب کم میشه و الان هم شاهد قطع کلی اب بودیم من در حال حاضر تو دستشویی دارم براتون پست میذارم فکر کنم تا ساعت 2،30 که عید بشه باید این جا بشینم تا اب وصل بشه،
تو خیابون داشتیم میرفتیم،یه پرشیا با سرعت 220 مایل در ساعت کوبوند به پرایده،بعد پرایده بد بخت تا دم دیفرانسیل جلو جمع شد.
یارو پرشیایی پیاده شده میگه خداروشکر چیزی نشده!
:ا
فک کنم یارو پسته خورده بود،مست کرده بود
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﺑﻌﺪ ﻋﮑﺴﻤﻮ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﻧﻢ
ﻭ ﯾﻪ ﺧﻂ ﺳﯿﺎﻩ ﮐﻨﺎﺭﺷﻪ ﺑﺰﺍﺭﻥ ﺗﻮ ﻭﺏ ﺑﻌﺪ ﺷﻤﺎ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﺑﺰﺍﺭﯾﻦ
ﺭﻭﺣﺶ ﺷﺎﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺁﺩﻡ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ…
.
يادش بخير بچه بوديم هر كي هر جوك بي مزه اي ميگفت ميزديم زير خنده...
مثلا يكي از خنده دار تري جكهامون اين بود: "به يكي ميگن يه چيستان بگو؛ ميگه: اون چيه كه زرد ه؛ دراز ه؛ موز ه!"
جمعيت دوستان:
هاهاهاها...
خخخخخخخخ...
هرهرهرهر...
قاه قاه قاه...
!@/\__/\ (يكي اينجا قش كرده!)
:)))))
(((((:
دوهفته پیش بابام پیروز مندانه وارده خونه شد و گفت از دست پلیس در رفتم
(اقا 150تا سرعت رفته پلیسم ایست بهش داده وای نیستاده)
حالا بعد دو هفته قبض اومده در خونه به من و خواهرام میگه دیگه حق ندارین پشت رول بشینید............
سلامتی همه اونایی که از این مشکلات دارن بزن لایکو
دوستم كيس كامپيوترشو باز كرده بود كه تميزش كنه كه من رفتم دنبالش و با هم رفتيم بيرون. وقتي برگشتيم مادربزرگش بهش گفت: "ننه؛ اين ماس ماسكت خيلي خاك و خول توش بود؛ بردمش تو حياط برات حسابي با تايد شستمش . . . راستي نون گرفتي ننه؟"
دوستم :((
مادربزرگش :))
من وقتي از شدت خنده افتادم رو زمين /\__/\D:
كيس كامپيوتر بعد از عمليات شست و شو [* # !!!!! ¤]
سلام این اولین پستمه.
دیروز رفته بودیم خونه مادربزرگه.هر کدوم از ما تو جمع یه جوکی گفتیم بعد پسر خالم 6سالشه از من پرسید:رنگ آب چیه.چشم همه به من بود که گفتم:
.
.
.
رنگ که آب نداره.خداااااااا آبروم تو جمع رفت.
اولین پستم بود اگه بد بود به بزرگی خودتون ببخشید.
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 39076
کل بازدید: 511893873