رفته بودیم موجای ابی(بله منم مشهدی ام سلام سینا مشهد) رودخونه عمق 110سانت(رو تابلو با خط درشت)+هفت تا نجات غریق هاشیه رودخونه
اونوق دختره میگه :خانم نجات غریقا کجان؟
من:همه جا کارشون داری؟
دختره :اره میخوام تیوپ سوار شم میترسم نجات غریق نباشه غرق شم تو رودخونه
من:@_O
دختره باقد170 (((((((((:
نجات غریقا ))))))))))):
کوسه ها ||||||||||:
عایا من خودمو قرق(غرغ غرق قرغ هرچی هالا قاتی کردم)کنم تو رودخونه؟
خاطرات خنده دار
آقا من بعداز ماهها تصمیم گرفتم امروز که جمعه ست یه سر به کتابام که توی کمد تارعنکبوت گرفتن بزنم.
صب ساعت 10 من توی اتاق در حال خرخونی
یهو دیدم مامانم داره جیغ میزنه رفتم بیرون میگم چیه، میگه :دختره چش سفید یه ساعته دارم صدات میکنم مگه مردی؟؟؟؟؟
من:خو کارداشتم
مامانم:خبرت ،کارت چیه از صب نشستی پای 4جوک تا شب ،به این میگی کار؟
یعنی عاج این فیله تو حلقم اگه دیگه بشینم درس بخونم
وااااااااااااااااالا به غرآن اصلا اگه ای ترم مشروط شدم زی سر مامانمه؟
مگه نه؟؟؟؟؟
داداشم موهاش فره نمیدونم چرا میخوابه دوبرابر میشه اصن یه
چیز وحشتناک(راس میگه بچه).دیشب رفتم دستشویی برگشتم
پام گیر کرد به پتوش تو خواب وبیداری افتادم روش یه آن با اون
موهاش یه داد کشید چنان ترسناک شد(آخی) سرخم شده بود
منم از ترس فقط داشتم داد میزدم از داد ما خواهرم از تو اتاقش
یه جیغ بنفش کشید جو داغون بود. دیدم بابام پاشده در خونرو وا
کرده داد میزنه فرار کنید اسراییل حمله کرد.
:|
زنگ زده ام به مخاطب خاصم میگم کجای؟ چیکار میکنی؟
میگه بیرونم دارم خیابونارو متر میکنم.
(فک کردم واقعا داره این کارو انجام میده) گفتم باشه عزیزم به کارت برس بعدا بهت زنگ میزنم
من:)
مخاطب خاصم:o
خیابونا:(
عایا اسفاده از کنایه های نا مناسب کار خوبیست؟؟؟؟
اعتراف می کنم بچه که بودم دروغ هایی می گقتم که اون سرش ناپیدا.
یادمه یه روز به خواهرم که از من 2 سال بزرگتره داشت منو نفرین میکرد گفتم اینقد نفرینم نکن که فرشته ها از بالا سرمون رد میشن آمین میگن.من یه دختره رو میشناسم (از دوستامه)که مامانش شب بهش میگه الهی مرغ بشی فرداش که از خواب بیدار میشه میبینه دخترش تو رختخواب نی اما جاش یه مرغ کاکل زریه.قیافه خواهرم بعد از شنیدن آمین فرشته ها:((
ما یه همچین دروغگویه باحالی بودیمو نمی دونستیم
وای ینی ضایع شدم در حد لالیگا!!!!!
واسه اولین بار رفته بودیم خونه همکار بابام، یه گودزیلا داشتن لامصب خیلی ناز بود. بهش میگم : شلام کوشولو اسم خوشملت رو بهم میگی عجیجم؟ گفت : چرا مثل منگلا میحرفی؟ عین آدم حرف بزن ببینم چی میگی! اینطوری شدم ینی -^!^!!!!! گفتم : سلام کوچولو اسم خوشگلت رو بهم میگی ؟ گفت : کوچولو عمت. اسمم هلنا ست . گفتم : هلنا چقد بزرگ شدی...خوشگل شدی...ماشالا بزنم به تخته خانومی شدی واسه خودت...خیلی ناز شدی!!! میدونید برگشت بهم چی گفت؟ نمیدونید که... بهم میگه " مگه تو قبلا منو دیده بودی اصلا؟ ینی میخواستم زمین باز شه منو ببلعه ! اصلا یه وضعی بودا!!
آقا نمی دونم چرا چن وقته همه دورو وریام سوتی می دن در حد المپیک!
آخه من یه سوتی دادم غزاله و بابام مگه ولم می کنن؟!!
گفتم کابینت های طبقه بالارو سال 1386 کاشتن !!!
اینا هم منو ول نمی کنن دیگه ها! حالا منم دوتا سوتی اینارو میذارم
پنجره اتاقمو باز کردم غزاله میگه در رو ببند سرده!
بابامم اومده خونه میگه چه قدر پا کامپیوترمیشینی چشات خراب میشه !!!
البته مامانم گفت میشه از فعل خراب شدن برای چشم هم استفاده کرد. چون یه گلی هست تو کرمان به اسم چش خرابو که اگه بیش از حد بوش کنی چشات قی می کنه! (حالم خوب نیست دیگه شما به بزرگی خودتون ببخشید)
مسنجرم هم سوتی میده هی وقتی تو اینترنتم می گه Asajadi84 is now online
Asajadi84 خودمم!!
بسم الله الرحمن الرحیم . خدایا خودت ما رو از شر اجنه برهان!!!!
از فاصله ي کلاس تيزهوشان تا خونمون يه کمربندي خيلي طولاني هست
يه روز بابام داشت منو ميبرد خونه ازبس گشنه بودم ازين بيسکوييت ساقه طلايي کرم دارا خريد
بابامم ماشينشو تازه برده بود کارواش و منم هي خورده بيسکوييت ميريختم....
بعد که بيسکوييته تموم شد بابام سرعت ماشينو کم کرد و گفت آشغالاشو بندازم تو جويي که کنار کمربنديه!
(اصلا شعار باباي من شهر ما خانه ي ماست!!)
منم ناشيانه از پنجره ي ماشين انداختمشون بيرون يهو از تو آينه نگاه کردم ديدم آشغالا کف خيابون ولو شدن!!!!
يه صد مترم که دور شديم يه چندتا صداي ترمز خفن شنيديم!!!!
ما که تقصيري نداشتيم!!!!!!!!!
آبجيم ميگه من که اول راهنمايي بودم خودکار رنگي نبود اولين بارم دست دوستم نوشا ديدم که از استراليا اورده بود
بهش ميگم اون موقع چه مارک خودکارايي تو ايران بود؟؟
اونم گفت بليکان رينولدز و بيک(!)
گفتم تو با کدوماش مينوشتي؟؟
گفت يادم نمياد!!!!!!!!!!!!!!
ديده بوديم آدم يادش نياد چه خودکارايي تو بازار بوده ولي بدونه با چه خودکاري مينوشته برعکسشو نديده بوديم!!!
اين خاطره مربوط به دوران فنچوليت منه!! يه 6-5 سال پيش!
من پودر شربت پرتقال ريخته بودم کف دستم و ليس زده بودم!!!!
(اه اه چه گند بودما!!)
براي همين دستم نارنجي شده بود
عصرش با بابام رفتم بيرون يکي از دوستاي بابام منو ديد و گفت
به به علي آقا حنا گذاشتي؟
منم هرچي خواستم بهش بگم که اينا پودر پرتقالن نشد
گفت حنا که خجالت نداره.......
تایپ کردن به زبان فارسی را تجربه کنید!
خُب الان میخوام یه مطلبی رو تایپ کنم !
مینویسم سلام
یه نیم نگاهی به صفحه میکنم میبینم نوشته
“sghl”
با حالت عصبانی شیفت و آلت رو میزنم !
خوب دوباره مینویسم سلام یه نیم نگاهی به صفحه میندازم
پس نوشته ام کو؟
ای بابا یادم رفت رو صفحه کلیک کنم !
دوباره محکم تر میکوبم رو کیبرد با حالت گریه یه نگاهی به صفحه میکنم !
خداااااا! این چرا دوباره اینگیلیسی شد !
اصلا من غلط کردم !
تایپ نمیکنم !
خدافظ!!!!
ما سه شنبه ها زنگ اول ورزش داریم بعدشم به ترتیب : شیمی- ادبیات- عربی- مکالمه انگلیسی داریم
معلم مکالمه مون ناظممونه ... خیلی هم ضایعه
منم هر بار سر زنگ ورزش ییهو کَلَّمو میگرم جلو راکد ملت توپ میزنم تو مخم دستمو میکوبم تو در اما فایده نداره هر بار سالم میمونم
لپتاپم توحلقم اگه بخوام دروغ بگم
اقا دوستم گوشیش هنگ کرده بود نمی دونست باید چکار کنه!!! اومده تو گوگل سرچ کرده :::: اگر گوشی نوکیا 7223 هنگ کرد چکار کنم::: به جون خودم
گوگل@@@@@ هنوز درحال گردش و جستجو
عاقا من تو تعطیلات عید عادت کرده بودم ۸ صبح میخوابیدم ساعت ۳-۴ بعد از ظهر پامیشدم....
یه روز دوستم ساعت ۱۱ ظهر زنگیده به گوشیم منم با صدای خواب آلو جواب دادم میگه : خواب بودی!!!!؟؟؟
من: با اجازتون بله( تمام این حرفا رو با عصبانیت زدمااا!!!)
دوستم: اصن مهم نیس حالا بگو ببینم پیک رو تا کجا نوشتی.....؟؟( با خنده)
من: تا ص ۱۲۳
باشه بابای
( و این در حالی بود که دوستم از ساعت خواب من خبر داشت)
منم برا تلافی ساعت ۴ نصف شب زنگیدم خونشون جواب ندادن منم تو پیغام گیرشون دادزدم : عَجِلوا في الصلاه ...
یه همچین انتقام جویی ام من
ادمو خر گاز بگیره جو نگیره خالم گفت ابگرمکنمون 2 ساله سرویس نشده میخوام یکی بیاد سرویسش کنه منم جو گیر گفتم من بلدم منم شنیده بودم رادیات ابگرمکن میگذارن تو اسید تا جرماش کنده بشه اقا چشتون روز بد نینه به یک بدبختیه رفتم بازش کردم بر داشتم اوردم خونمون یک 4 لیتری اسید چا باز کنی هم خریدم ریختم تو تشت حالا هرکار میکنم رادیاتش باز نمیشه خلاصه هرکار کردم نشد رفتم از اخر 40 تومن از جیبم دادم درستش کردم ولی بهشون گفتم خودم درستش کردم. تا دیگه من باشم جو نگیرتم ولی میدونم بازم میگیرتم اسیدم ریختم چاه دستشویی
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 39076
کل بازدید: 511896042