دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  71802

رفته بودم سوپری،ی پسرم سیگار به لب اومد داخل،از جیبش که پول دراورد من اتفاقی به پولاش نگاه کردم(آخه خیلیییی زیادبود)یهو رو کرد بهم گفت برا اولین باره که اینقد پول توجیببمه ها فک نکی پولدارم!منم گفتم اگه سیگار نمیکشیدید همیشه جیبتون پر بود.گفت ناراحتی؟گفتم:نه داداش برا سلامتی خودتون میگم،حیف جونیتون نیس؟(مثلا خواستم درس اخلاق بدم)آقا چنان دادو بیدادی راه انداخت که نگو...من از بدبختی سیگار میکشم و...
من سریع جیم شدم،خب یکی نیس بگه کصافت بجای اینکه از من خوشت بیاد که اینقد بفکرتم،فوش میدی؟حالا ما اصلا شماره م نخواستیم لااقل آبرومو نبر.....چه دوره زمونه ای شده آ....
(اما خدایی خیلیییییییی ناراحت میشم میبینم پسرا سیگار میکشن،چقد دلم به حال اون پسره ی عصبی سوخت)

  71797

درس معارف بود. میدونستم موضوع درس چیه و مباحثش در
چه زمینه ایه اما جزئیات مطالب و محتوای درس رو
نمیدونستم. سوالاتودادن و باز هم دیدم سوالا کمی برام ناآشناس..
ازمغرب و مشرق و زمین و زمان نوشتم. هر چی از کتاب دینی کلاس اول ابتدایی تو ذهنم بود اوردم تو برگه...
اما نقطه ی طلایی برگه این جمله بود:
«جناب استاد برای من کاری نداشت که عین محتوای کتاب را برایتان کپی کنم
اما شما با روش زیبای تدریس خود به ما یاد دادید که چگونه تنها به منابع
اکتفا نکنیم. گفتید در دین عقل هم سهیم است و نباید «صم بکم عمى فهم
ایعقلون» بود. پس من ترجیح دادم مفهوم را بفهمم ولی کپی نکنم بلکه از
دانسته های خود بنویسم.»
ینی مدیونید اگه فکرکنید بهترین نمره رو نگرفتم!!!

  71790

اصلا هم خنده دار نیست این متن
صرفا جهت اطلاع
تاحالا شده به محض اینکه از خواب بیدار شدی یه کاری کنی که بعد مثل ..... پشیمون بشی
خوب خانواده ی خوبم شما که منو میشناسید ، چرا وقتی از خواب بیدار میشم اجازه میدین برم بیرون که یه گندی بزنم
عاغا از خواب بیدار شدم سوار ماشین شدم رفتم بیرون تصادف کردم برگشتم خیلی شیک و مجلسی ماشین طرف رو ترکوندم اما خودم چیزیم نشد
کسی تبلت میخره؟
میخوام بفروشم تا خسارت طرف رو بدم آخه دستور بابامه
:-(

  71788

عاقا این امیرعلی از حموم کردن خیلی بدش میاد شوهر ساده منم فکر کرد که چیکا کنیم که علاقه پیدا کنه رفته یه از تو اینترنت شعر ((حسنی میای بریم حموم ))رو واسش دانلود کرده ، امیرعلی نشست از اول تا آخرشو دید، بعدش اومده میگه مامانی این شعر یعنی چی ؟؟
منو شوهرمم نشستیم حسابی براش تو ضیح دادیم که این حسن کوچولو نمیره حموم هیشکی دوسش نداره و از این حرفها.....
وقتی حسابی فک دوتامون خسته شد پا میشه بره بهمون میگه باشه ولی من حموم نمیرم هااااا

  71786

این امیرعلی گودزیلا اومده منو از خواب بیدار کرده میگه :
مامانی پاشو یه جوک برام بگو تا برات تفسیرش کنم !!!!!!!!!!!!!
یعنی هنوز تو شوکم .....
به خدا من همسن این بودم که هیچی تا اول دبیرستان نمی دونسم تفسیر چیه ، باور کنید راس میگم :))

  71785

دیروز داشتم توی خیابون گاماس گاماس واس خودم قدم میزدم..ییهو دیدم داش عباس (abas_m223)داره با جاستین دعوا میکنه و فرت و فرت هم توی صورت جاستین تف میندازه.سلنا گومزم اون گوشه داره از جاستین طرفداری میکنه.آقا تا دیدم این سلنای لامصب داره به داداشم خیانت میکنه فندکو کشدیدمو خواستم ....(چیه فک کردین میخوام آتیشش بزنم؟درس فک کردین)سلنا رو اتیش بزنم اما داش کیانD$D$D ورفقاش بیان بابیل فندکو خاموش کنن منم که اعصابم سگ شده با مسلسل 18لول دو کاره اختراع خودم یه تیر به جاستین بزنم و پلیس به همراه هرروز ظهر کته بخوان منو متفرق کنن و منم با استفاده از همون مسلسل 18لول خودمو توی زمین اب کنم و از اسمون به همه بخندم.
واما سوالات:دوستان پرسیدن D$D$D و abas_m223 و هرروز ظهر کته پس چی شدن.بله درپاسخ باید عرض کنم اوشون که اواسط ماموریتشون فهمیدن من 4جوکیم خودمحوی انجام دادن و در اخر داستان به همراه من از اسمون به اونا میخندیدن

  71744

ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺨﻴﺮ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺗﻔﺮﻳﺤﺎﺕ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﻋﻠﻤﻲ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﻢ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻳﻪ ﺫﺭﻩ ﺑﻴﻦ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻡ ﻣﻲ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺣﻴﺎﻁ ﻭ ﻳﻪ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻴﺮ ﻣﻲ ﺍﻭﺭﺩﻡ ﻣﻲ ﺫﺍﺷﺘﻤﺶ ﺯﻳﺮ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﻭ ﺫﺭﻩ ﺑﻴﻦ ﺭﻭ ﻃﻮﺭﻱ ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﻧﻮﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻳﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﻛﻮﭼﻴﻚ ﻣﻲ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺭﻭ ﺑﺪﻥ ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺑﺨﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻬﻪ ﺩﻭﺩ ﺩﺭ ﻣﻲ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻓﺎﺗﺤﻪ ﺍﺯ ﻫﺴﺘﻲ ﺳﺎﻗﻂ ﻣﻲ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻗﺪﺭﺕ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻻﻥ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﺑﭽﮕﻴﺎﻡ ﭼﻪ ﺩﺭﺍﻛﻮﻻﻳﻲ ﺑﻮﺩﻡ .ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭﺍ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻦ ﺍﻳﺎ

  71734

چطوره حالتون
عاغا دختر همکلاسیم بهم زنگ زد گفت بیا بریم یه جایی واسم درس توضیح بده
گفتم بریم دانشگاه که راحت باشیم
من داشتم واسش توضیح میدادم یهو یه جوونی اومد داخل
گفت کلاس دارین گفتم نه داریم درس میخونیم
گفت میرین بیرون درس بخونین
با جدیت کامل گفتم نه خودت برو بیرون
یهو صدای انفجار خنده اومد
هیچی دیگه اون استاده بدبختو جلو چهلتا دانشجو ضایع کردم و از کلاس بیرونش کردم

  71730

آقا يه روزي ما بچه بوديم كلا يه اخلاقي داشتم هر فيلمي كه ميديدم اگه خوشم ميومد از فيلمه ديگه عاشقش ميشدم خلاصهههه ما براي اولين بار فيلم مرد عنكبوتي رو ديديم...چشتون روز بد نبينه... واااي آقا من تا يكي دو هفته هرشب تو جام قبل از خواب 2 ساعت گريه ميكردم كه خدايا من دوس دارم مثل مرد عنكبوتي شم بعده 2 ساعت با هزاران اميد دستمو شبيه دست مرد عنكبوتي ميكردم (البته رو به ديوار ميگرفتم كه يه وقت تار در اومد رو كسي نپاشه...) ميديدم تار در نمياد باز ميزدم زير گريه.......خودمم كلي خنديدم وقتي يادم افتاد خخخخخ
نخند دهه..... قدرت تخيل والاي من اينطوري عمل ميكرد ديگه چيكار كنم

  71723

بهونه هاي من پيش خونوادم براي وصل كردن اينترنت: بابا جون من ديگه ناسلامتي دانشجو شدم دانشجوام كه يك روزم بدون اينترنت نميتونه اصلا برات قيمت همه چيزو در ميارم و .... هزارتا وعده هاي الكي ديگه
ماهي يكبارم تو سايته دانشگاه نميرم

  71707

تا امروز تا این حد خجالت زده نشده بودم وقتی که خواهرم بعد از ده سال راننده بودن خواست قفل فرمونو ببنده سه سری بوق زد ملتی بودن هاجو واج حیف اون پراید زیر پاش نیست شما قاضی؟؟؟ اولین لایکمه با نهایت خجالت زدگی تمام بازم شما قاضی؟؟؟

  71637

داداشم:بابایی سرویس ک دیگه رفت.دیگه امروز زحمتم گردن شماست.ببخش دیگه(ادبیاتش تو حلقم)من اون لحظه0_0 بابام:نه باباجان اشکالی نداره فقط زود آماده شو بریم.داداشم:دیگه تکرار نمیشه.مامانم:نه مامان چه حرفیه؟تو بچه خوبی باش خوب درس بخون بابات پاش میذاره رو چشات^_^ یعنی شصت پای بابام تو حلق داداشم با این دلگرمی دادان مامانم.

  71591

کلاس تنظیم داشتم دیر رسیدم ، در کلاسو باز کردم رفتم رفتم تو کلاس بلند گفتم " دکتر سلام " ....
کلاس رفت رو هوا ، استادم خندش گرفت و گفت بیا بشین ، تازه یه مثبتم بهم داد....

  71579

یه طوطی دارم رفتیم بیرون رو شونه ام بود
یه مرده اومه طرفمون با ذوق میگه خانوم کاکتوسه؟
من:((((((((( کاکتوس؟ چی میگی؟
باز گفت میگم این کاکتوسه؟
جمع حاضر قیافه ها سرخ جلو خندشون رو گرفته بودن منم گفتم مجید جان دلبندم اون کاسکو تازشم این طوطی
کل جمع زدن زیر خنده و تمامه میز و صندلی های اطرافو گاز گرفتن
یارو از خجالت نمیدونست کدوم طرفی فرار کنه خو عزیز من بلد نیستی حررف نزن مگه مجبوری

  71576

من در طول ماه 150 تومن حقوق میگیرم حالا سر برج که میشه پولو میگیرم میزارم جیبم
مادرم میگه پولاتنو بزار بانک بابام میگه کم خرج کن !!11
فردای همون روز
محمد میوه نداریم میوه بخر این فیش هارو ببر بریز حساب
تا اینجا 100 تومن رفت :((((((((((((((((((
حالا کل مراحل در 2 روز اتفاق افتاده . کافیه واسه شب من برم واسه خودم خوراکی بخرم مگه نگفتم پولاتو خرج نکن از دیروز تا حالا تو 100 تومن چیجوری خرج کردی .
من : ((((((((((((((((
سازمان ملل :@:@
سازمان حمایت از حقوق مصرف کننده : O:o
اون سازمانه چی بود حقوق تعیین میکرد: ^:^ (*:*)
خو عزیز من یه فکری به حال ما بکنین
اخه مگه من چه کردم .