دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  260730

دیروز دیدم یه سگه به افق خیره شده،خواستم اذیتش کنم رفتم جلوش ایستادم.سگه یه جوری نگام کرد از خودم خجالت کشیدم???????? مثه یه بچه خوب سرمو انداختم پایین رفتم تو خورشید ذوب شم.

  260725

پارک بودیم داداشم داشت بازی میکرد یه پسره اومد بهش گفت میای باهم دوست بشیم؟؟؟
داداشمم گفت نه!!
بعدش برگشت بهم یه نگاه خبیثانه کرد گفت سوسماس://

  260708

امروز رفته بودیم امتحان گواهی نامه بدیم تو حیاط اموزشگاه وایساده بودیم که

ماشین پلیس اومد واز ماپرسید یه ماشین شیشه دودی خاکستری ندیدین که از

اینجا رد شه که یه خانمه رفت جلو وبا گفتن یه سری جملات قانعشون کرد که

مطمئنه همچین ماشینی ازاینجا رد نشده، بعد که ماشین پلیسه برگشت

درمیاره میگیه اتفاقادیدمش ماشینه رو از اینجا رفت
من چشام دراومد
هرچی فکر میکنم نمیدونم هدفش ازاینکار چی بود!!!
حالا خوبه خودش ارشد حقوق خونده و سر بازرسه مثلا ...

  260664

به بابام میگم اگه من تصادف کنم بمیرم پول دیه ام و چیکار میکنی؟
میگه میبخشم پسرم میبخشم????

میگم چرا میبخشی؟
میگه اون آدم لطف بزرگی در حق ما کرده درست نیست هزینه اشم پرداخت کنه

  260653

ما معمولیا وقتی پیتزا میخریم و سساش میمونه
کلی ذوق میکنیم و همون چارتا سسشو با ۳۶۵ تا غذای مختلف میخوریم :/

  260637

دیشب تا صبح بیدار بودم بعد صب به بابام گفتم باباجونمممممم من که هر روز صب واست چایی میزارم یه قهوه درست میکنی؟خلاصه با کلی منت آخر قبول کرد بعد رفتم تو حال ببینم آماده شده یا نه دیدم یه چیز زردی تو قهوه سازه بوی تند ادویه عم میده نگو قهوه جدید خریده بعد با زرد چوبه اشتباه گرفته ریخته تو قهوه ساز
بعد هی میگه نههه این قهوه جدیده بعد بردم واسه مامانم میگه این قهوه ترکه نباید اینجوری درست میکردی میگم مادر من بوش کن تازه فهمیده این قهوه نیست زرد چوبه س

  260622

تو جمع نشسته بودیم بچه کوچولوعه داشت آهنگ عروس مهتاب رو میخوند
"ای عروس مهتاب
ای مستی می ناب
امشب با صدتا بوسه دومادو دریااااب"
یهو پوکر فیس شدم:/
بچه کوچیک اینو میدونست ولی من با19سال سن فکر میکردم میگه
"امشب با صد تا کوسه دوماده دریااام"://

  260603

بابا بزرگم دیشب اومده کنارم نشسته؛


سریع یکی زد پس کلم!


گفت: انقدی که تو چرت و پرت مینویسی تو این شبکه ها، اگه کتابی چیزی مطالعه میکردی الان دانشمند بودی!!!
گفتم: شما ازکجا میدونی؟!
گفت: من مهنازم! همونی که عصر باهاش چت میکردی!!!!!!!!!!




۴مهر۹۹
من برگشتم????

  260602

امروز 4 مهر 99 و این یک داستان غم انگیز و شاید خنده دار
احتمالا تا تایید بشه من دانشگاه قبول شدم و رفته(امروز انتخاب رشته کردم ^_^)
بچه که بودیم بهمون میگفتن میخوای چیکاره شی؟ماهم که هیچی نمیدونستیم ساکت میموندیم!!میگفتن بگو خانم دکتر/آقای مهندس!!
رفتیم مدرسه کلاس اول کارناممون رو گرفتیم معدل خوب و تبریک و جایزه و این داستانا بهمون گفتن خب حالا میخوای دکتر شی یا مهندس؟؟
رفتیم راهنمایی اولین سال:+خب چه رشته ای میخوای بری؟؟(ما هم تحت تاثیر حرفایی که بهمون میزدن)- تجربی
دومین سال همون سوال و جوابمون:میرم ریاضی از ریاضی کنکور تجربی میدم
سومین سال و همون قضیه:میرم ریاضی!!(هر چند که علاقم نقاشی بود)
(از این جا به بعد داستان منه)
نشستم فکرکردم و گفتم میرم ریاضی رفتم مدرسه ای که پدرم تعیین کرده بود حتما باید بری و اونجا رشته ریاضی نداشت من رشته نقاشی رو دوست داشتم ولی نشستم و فکر کردم و با مشاوره مادرم رفتم انسانی(الان دوسش دارم رشتمو)
هر کی میشنید باور نمیکرد میگفت تو رفتی انسانی؟؟؟؟
کلاس دهم ترم اول کارناممو گرفتم و معدل بالا همه معلما و بچه ها گفتن چرا نرفتی تجربی؟؟بازهم ازین حرفا شنیدم تا کنکور که بابام اومد گفت میتونی تجربی هم کنکور بدی آره؟بازم گذشت و موقع انتخاب رشته گفت میتونی تجربی هم انتخاب رشته کنی؟؟گفتم نه نمیتونم
تازه الان از بعضی ها میشنوم که میگن اگه رفته بودی تجربی با این رتبه حتما پزشکی قبول میشدی
اقااااا نمیخوام پزشک باشم من علاقم یه چیز دیگست بهم احترام بذارین
بیاین باور کنیم به جز رشته تجربی هم رشته های دیگری هم هست که بچه هامون توش موفق بشن
در ضمن کشور های پیشرفته پیشرفتشون رو در مرحله اول مدیون علوم انسانی هستند(مثل اقتصاد و جامعه شناسی)
با تچکر *-*

  260540

گذشت زمان
ینی کسی یادش نمیاد چقدر با اهنگ لوسی به تبلیغات تلویزیون خندیدیم

  260450

این داستان نیمچه واقعیست=)))
_میخوام برم بیرون عزیزم تولد یکی ازدوستامه
+تولد ستونتونه یا سلطان یا سالار^_^
_ها؟0_0
+هیشیی راستش من اصلنیی حالم خوب نیس نمیشه نری(واکنش غیرارادی ذهن من وقتی میدونم قراره بره جایی که خوش میگذره)
-نه حتما بایدد برم کاری نداری
+ولی من خیلییی ناراحتم اصن یه مدته تو دوسم نداری عرررر(اصواتی گریه مانند)
_من باید برم تو رو خدا اینطوری نکن فعلا(برای جلوگیری از ادامه هوچی گریام قطع میکنه)
نیم ساعت بعد...تماس تصویری میگره
من+ هییین یا ابلفضررر ...تو ده ثانیه باب اسفنجیو قطع میکنم یه اهنگ غمگینن میزارم انگشت پفکیمو میمالم به دماغم قرمز شه ریملمو پخش میکنم و جواب میدم:بله:((
_این چه حال و روزییهO__0
+گفتم که حالم خوب نیس ولم کن برو به جشنت برسT__T(روانشناسی معکوس:دی)
_بپووش همین الان میام دنبالت (دستپاچه قطع میکنه)
منم در حالی که فرشته سمت چپم داره پشماشو میزنه تو دوات که خباثتمو ثبت کنه میرم الاگارسون کنم^__^

  260331

یه بار همه فامیل جمع شده بودیم واسه ناهار خونه مامان بزرگم اینا
بابا بزرگم یادش رفته بود ترشی بخره، مام داداشمو ( ۹ سالشه ) فرستادیم ترشی بگیره
مامانم بهش گفته بود یه شیشه شور بگیر ( یه شیشه ترشی شور ) اگه نداشت لیته بگیر . خلاصه داداشمم رفت و برگشت ماهم دیدیم یه شیشه پاک کن گرفته ????????????????????????????????????????
مامانم بعد از کلی خنده و غش و ریسه رفتن گفت بابا برو بگو لیته بده
باز رفت و برگشت دیدیم همون ترشی شور آورده
حالا دارم قیافه مغازه دار رو تصور میکنه که بعد از اینکه گفته لیته بده داستانو گرفته و همون شورو داده
????????????????????????????

  260326

امروز بد ترین روز زندگی بنده بود چون 1 عدد کلید گم کردم به همراه کارت بانکی

2 ناخن شست پام خورد به گوشه مبل تا خورد

3 بعد از کلی حاضر شدن فهمیدم کفشام مونده تو ندوق ماشین که بعد مجبور شدم با کتونی بابام برم بیرون

4 داشتم به زندگی و عالم و ادم فحش میدام (در حال رفتن به اتاق) که لباسجدیدم گیر کرد دستگیره در جر خورد

من:#(سرویس شدن دهن)

لباسم:(

روزگار:))))))))

  260325

یادش ب خیر سر کلاس شیشم که بودیم خیلی کرم میریختیم جوری بود که یکی از معلمامون که پیر بود سر کلاس امپرش چسبید به سقف چشمش چَپ شد (فشار چشم داشت) بعد داد میزد به ما فوحش میداد که همش تقصیر شماست ماهم زیر میز از خنده عین دژ بُر موزایکارو میکندیم

  260320

با جوراب , دمپایی خیس پا نکردی
.
.
.
عشق و عاشقی یادت بره