دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  26099

تو مدرسه داشتن پاكت هاي جشن عاطفه ها رو جمع ميكردن اونروزم دوست نزديكم شده بود فيلمبردار بهش گفتم من انداختني ازم مخصوص فيلم بگير فردا تو مانيتور مدرسه نشون دادني شهرت بشه..
صف ما كه رفت من با يه حركت خاصي داشتم به دوريبن لبخند ميزدم كه يهو پام گير كرد به گوشه پله با سر رفتم تو جعبه همه پاكت ها رفت هوا...
من:)
دوستم :((
ناظم سگمون:O
(من به حالت ناظم ميخنديدم كه فيلمشو خراب كرده بودم)

  26062

یه بار با بابام بودم دنبال جای پارک میگشتیم ، اصلا گیر نمیومد
یهو یه جای پارک دیدیم ، اما یه چند متر ازش رد شدیم ، من پریدم پایین تا موقعی که بابام دنده عقب میگیره من جارو نگه دارم
در همین حین یه خانومی همینجوری با ماشین اومد داخل جای پارک ، انگار نه انگار که من دارم بهش اشاره میکنم که اینجا رو من گرفتم
بعد بهش گفتم خانوم مگه نمیبینی من اینجا وایستم تا اون ماشین ( با دست به پشتم که ماشین خودمون بود اشاره کردم) بیاد پارک کنه
زنه یه نگاه به من کرد خندید
من برگشتم دیدم ماشینومون نیست ، نگو جلوتر بابام یه جای پارک دیده رفته اونجا پارک کرده
آقا منو میگی ، موندم چی بگم.. گفتم الان این زنه پیشه خودش میگه این دیونست ، ماشین نداره توهمه ماشین زده .. گفتم ببخشید و سریع رامو کج کردمو رفتم

  26059

ی روز تو خیابون
ی نخ سیگار داشتم
میکشیدم0
ی کام سنگین گرفتم ک یهو از دور
بابامو دیدم
شانس من اونم همون لحظه منو دید
سیگارو آروم انداختم زمین
ولی جرات نکردم دودشو بدم بیرون
چشمتون روز بد نبینه
حدود ی دقیقه ای نفس نکشیدم
حدارو شکر گوشی بابام زنگ خورد و مشغول صحبت شد
منم خواستم آروم نفسمو بدم بیرون ک ب شدت سرفم گرفت
ولی اثری از دود نبود
از اون روز صدام گرفته
و سینم درد میکنه
گمونم چن تا سرطان با هم گرفتم

  26012

دو روز پیش کلاس فیریک صاف نشسته بودم بعد معلم چربی های من رو دیده بود فکر کرده بود بدنساز هستم !! از اول کلاس تو کف بدن من بود چندبار هم اومد عقب کلاس یه چندتا مشت زد من هم بدنم رو سفت کردم این هم حسابی باور کرده بود من بدنساز هستم بعدش فردا که داشت حضور غیاب میکرد رسید به اسم من گفت رضا صادقی ! هاااااااااااااا همون بدنسازه هست که بدنسازی کار میکنه ! ... کل کلاس ترکید !!! الان یک روز از اون ماجرا میگذره جرات ندارم سرم رو تومدرسه بلند کنم !
LoooooooooooooooooL

  25998

دانشگاه بودم دوتا دختر ترم اولی جلوم بودن؛اولی به دومی گفت:وای یادم رفت از استاد بپرسم؛درسش دفتر چن برگ میخواد:(
من :O
دخترا :(
سازمان سنجش :|
سازمان ناسا :|
اوباما :|
دفتر صدبرگ :|
کارت دانشجویی :|

  25990

ما قبل ماه رمضون به اتفاق خونواده تصمیم گرفتیم که به مشهد برای زیارت بریم که خدا طلبید و رفتیم و مادربرزرگمم که تنها زندگی میکرد قرار شد ببریم واونم به کسی نگه.
آقا مارفتیم و سه روز و سه شب اونجا موندیم و خیلی با مادربزرگم خوش گذشت،وقتی که برگشتیم رمضون شده بود،مادر بزرگمو بردم گذاشتم خونش همینکه نشستیم یه چایی بخوریم باهم خواهر مادربزرگم که کوچیکتر هم هست زنگ زد و داشت تبریک ماه رمضون رو میگفت که قبول باشه ایشا.. وفلان.مادربزرگم فکر میکرد مشهدو میگه وتو جوابش میگفت ایشا... خدا قسمت شما بکنه خیلی خوش گذشت،سه روز بیشتر نموندیم و... منم افتاده بودم زمین میخندیدم چون بعد ده دقیقه صحبت کردن خودش متوجه شد...

  25973

خواهر زادم رفته کلاس اول ابتدایی.کلاسشون با دخترا یکیه تو مدرسه دخترونه.آبجیم واسش گوشی خریده که میره میاد اگه چیزی شدزنگ بزنه.
اونوقت عصر اومده خونه.یه سره داره یا اس میده یا زنگ میزنه.
من به شوخی گفتم ماهان شیطون شدیااا.
میگه دایی دوازده تا دختر تو کلاسمون هستنا باید به همه بگم رسیدم یا نه که نگران من نشن!!!
من =-O
برات پیت:-(
سازمان حمایت از دختران که هووی هم هستن:’(
فرانچسکو آلوز :-!
والاه

  25972

میگن تو جهنم ناهار دیزی با دوغ فراوون میدن،
بعد ناهار كه چشات سنگین میشه و خوابت میگیره ، تا میای چرت بزنییه فرشته بنام كرمائیل میاد، نخ میكنه تو دماغت!!!

  25971

شماره دوستمو تو گوشیم به اسم "low battery" سيو كردم
از اون به بعد هر وقت نیستم و دوست دخترم زنگ مى زنه مامانم گوشیمو ميزنه به شارژ!!!

  25969

تو تاکسی داشتم پیامک میزدم یه بابایی کلشو کرده بود توی گوشیم دراون سطح که دیگه خودم نوشته های گوشیم رو نمیدیدم خیلی عادی تایپ کردم :
« کلتو بکش کنار پدرســـگ »یارو ریلکس روشو کرد اونور!!!
کلاً به نظر من باید با این حرکات فرهنگی جامعه رو اصلاح کرد!!

  25966

یارو تو مسابقه به یکی از شرکت کننده ها می گه از تمام حواس پنج گانه تون برای رسیدنبه گزینه درست کمک بگیرید ! کصافط انتظار داری بره گزینه ها رو لیس بزنه !

  25904

داشتم ماشینو از توی حیاط میبردم بیرون یهو مامان بزرگم از توی بالکن داد زد :
ننه نیوفتی تو جوق
- گفتم جوق نه جوب
جوب نه جوووووووی
مامان بزرگم
من :|
لغت نامه دهخدا :)

  25903

همه نیمه ی گمشده و مکمل شونو پیدا کردن…
فصل دو نفره ها رسید ما هنوز متمم مون رو هم ندیدیم !
به ۳۰ درجه هم راضی شدیم دیگه ! نبود ؟؟؟ یه ۱۰ درجه ؟؟؟

  25900

یه دفتر خریدم ١١تومن ، موندم توش بنویسم یا قاب کنم بزنم به دیوار …

  25898

یکی از مشکلات دوران تحصیل اینه که وقتی گرسنت میشه نمیتونی درس بخونی ، وقتی هم که سیر میشی نمیتونی درس بخونی …
ولی مشکل اصلی تر اینه که حد وسط نداره لامصب ، یا گرسنه ای یا سیر !!!