دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  26886

دخدره اومده مغازه در مورده لپ تاپ تو ویترین پرسید فکر کردم خریداره، 3 ساعت توضیح دادم که اینطوریه اونطوریه سی پی یو ش فولانه گرافیکسش فلانه وایرلس و بلوتوث و هارد و رم و.....
طرف بعد چند لحظه فکر کردن پرسید فیسبوکم میره؟!
:| منم با یه نگاه کردن عاقلانه گفتم کفشتو در بیاری میتونی بری
یعنی هرکی اونجا بود یه گوشه غش کرده بود :|

  26884

از جلو زمین تنیس دانشگاه رد میشدم 2 تا دختر ترم اولی هم جلوم داشتن راه میرفتن یهو دیدم دختر به دوستش گفت اااااا ببین زمین والیبال نشسته هم داره!!!
من :|
راجر فدرر :|
هیات والیبال نشسته :|

  26881

چهارشنبه کلیدم رو دانشگاه جا گذاشته بودم، امروز رفتم ببینم پیدا میشه. گفت مشخصات بده، گفتم چند تا کلید وصله به یه حلقه. گفت خودشه، بیا بگیر :|

  26817

اخ اخ یادش بخیر : (دهه شصتیا میدونن) یادتونه اون دوران گوشی تلفن خونه ها آی دی کالر (شماره گیر) نداشت چند نفری جمع میشدیم مزاحمی زنگ میزدیم خونه عمو , عمه, خاله, دایی و...فوت میکردیم ,سوت میزدیم,کلی چرت و پرت تحویل میدادیم چه حالی میداد هی زود گذشت......

  26790

تا همین چند سال پیش فک می کردم اسمم زهره اس ،‌ آخه همیشه مادرم میخواست بیدارم کنه می گفت پاشو ظهره …!!!

  26760

بچه هاي امروزی رو که میشناسین. داریم راه میریم از جلو کلانتری رد شدیم داداشم میگه داداش این دیوار تابستونیا رو چرا کشیدن اینجا؟
هرچی فکر کردم منظورشو نگرفتم
اومدیم خونه دوباره پرسید چرا جوابمو ندادی؟
گفتم چیو میگی؟ گفت اون دیوار تابستونیا جریانش چیه. خلاصه هرچی فکر کردم به نتیجه ای نرسیدم. آخرش گفت اون سیمایی که کشیدن رو دیوار کلانتری رو میگم.
شما باشین چه فکری میکنین؟!!!!!
برج العربی ))))))))
رییس پلیس راهنمایی رانندگی(((((((
 

  26757

مامانم عینکش به چشمشه،بعد داره تو کیفش تند تند دنبال عینکش میگرده…
خالم زل زده تو صورتش میگه عینکتو نیاوردی بیا مال منو بزن!
من :|
یعنی ۵۰ درصد ژنهای من مال این خانواده است ؟

  26756

سوار اتوبوس شدم خورد نداشتم یه هزاری داشتم با یه پنجی گفتم پنجیرو بدم که یارو خورد نکنه بگه برو کصافط گرفت ۴۹۰۰ تومن سکه صدی داد!!!!!!!!!!!!!!!!
منم یه مشت سنگ ورداشتم ریختم تو اگزوزش >:)
دیگه اون اتوبوسو ندیدم!!!!!!!

  26751

تمام این دیالوگها رو با صدای بلند تصور کنین:
( یا امام غریب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! جیغغغغغغغغغغغغغغغغغ! اللـــــــه اکبر! یا جدم حسین! جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ! چنگ، لگد، مشت به اطرافیان، خدااااایااااااا کمکم کن! واااااااااااای الان پرت میشیم پایین! آقا نگه داریننننننن، وای موشها حمله کردن کثافتاااااا)
دیالوگهای مامان توی سینما 5 بعدی :|

  26746

دوست ما تازه یه سیم کارت اعتباری گرفته
بعد یه کارت شارژ گرفته همینجور عین گلابی زل زده به من
میگم هان چیه آدم ندیدی؟
میگه این کد رمز رو باید از چپ وارد کنن یا از راست؟
عجب بساطی داریم ها

  26744

داداشم داشت اسمس بازی میکرد، نیششم تا بنا گوش باز بود. صدای زنگ اسمسش بد جور رو اعصاب بود مامیم قاطی کرد و گفت این چه پدر سگیه ول کن نیس؟
داداشم یه نیگا کرد و هیچی نگفت...
مامیم گفت باشه نگو ولی هر پدر سگی هس آخرش میاد زیر دستم خودم اونوقت حالیش میکنم
داداشِ بدبخت من جم کرد و رفت...
منم اینجوری =))

  26741

يكي از دوستاي ياهومو ساله 80 قرار بود ببينم اسمش "شامپانزه " بود !
من هركيو ميديدم تو محل قرار ، ميگفتم: شانپانزه شوماييد؟
دهنم سرويس شد، نزديك بود چند بار كتك بخورم! يه بارم داشتم ميرفتم زيره ماشين، البته اين اتفاق ساله 82 افتاد نمي دونم چرا گفتمش!
ینی همچین ادمی بوودما :)

  26734

پارسال پاییز که دوم دبیرستان بودیم یکی از دوستام همه روزه موتور میاورد مدرسه و همش تو حیات مدرسه چرخ میخورد همش ما رو دق میداد تا اینکه یه روز ورزش داشتیم از مدرسه رفت بیرون که ما همه باهم موتورشو زیر درخت های مدرسه زمین انداختیم و هرچی برگ بود روش ریختیم.تموم بنزین و روغن موتور ریخت به هرحال وقتی برگشت اشک تو چشاش جمع شده بود باید قیافش دیدن داشت

  26733

کلاً من از مترو خیلی خاطره دارم سعی میکنم هرچند وقت یه بار یکیشو بیان کنم :
چند روز پیش یه نفر خط یک رو سوار شد (تجریش - کهریزک) و پرسید که امام زاده صالح (تجریش) این خطه یا نه؟ ما هم گفتیم آره ولی این قطار میره کهریزک ، باید اون یکی رو سوار میشدی ، آقا این تا اومد به خودش بجنبه درِ قطار بسته شد. گفتیم اشکال نداره ایستگاه بعدی پیاده شو و خط عوض کن. رسیدیم ایستگاه بعد دیدیم پیاده نشد! گفتیم چرا پیاده نمیشی؟ گفت : ولش کن امام زاده صالح نطلبید میرم شاه عبدالعظیم!!!! ینی منفجر شدیم از خنده :))

  26726

دیروز تو تاکسی نشسته بودم که راننده تاکسی سیگار روشن کرد یه دختر که خیلی هم با کلاس بود و رو صندلی جلو نشسته بود همچی با ناز گفت : حاج آقا!! میشه بی زحمت خاموش کنین ! میدونین الآن 30% واسه شما ضرر داره 70%واسه ما!!!
راننده هم خیلی خونسرد یه گوشه ایستاد سیگار رو از گوشه لبش ور داشت گرفت سمت دختره و با یه صدای بلند گفت: خب چرا نارحتی! بگیر تو بکش70% واسه ما ضرر داشته باشه!!!!!!!!!!!!
یعنی بیچاره دختره ! دیگه کلا حرف نزد ! بقیه پولشم نگرفت همینطور گذاشت رفت!!!