دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  30530

این هفته تو دانشگاه بودم گوشی یکی از بچه ها زنگ خورد . استادمون هم که خانم بود گفت از این به بعد برای هرکی اس بیاد یا زنگ بخوره جلسه بعد با شیرینی میاد سر کلاس.
به افتخار همچین استادای باحال بزن لایکو
:))))))))))))))))))

  30527

یادش بخیر تو دبیرستان بعد از زنگ تفریح زود میرفتیم سر کلاس چند نفر جمع میشدیم جلو پنجره کوله ی بچه هارو مینداختیم تو حیاط پشتی تا برن بیارن معلم میومد سر کلاس بعدش تا میومدن تو کلاس از معلم حرف میخوردن

  30526

تو باشگاه با حریف تمرینی داشتم کار میکردم مشت تو شیکم هم میزدیم
نا قافل یه مشت از زیر دستش برم گذاشتم بالای شکمش اونم نتونست خودشو نگه داره یه دونه ازش در رفت صداش باشگاهو برداشت. منم از خنده کف سالن .............
استاد :))))))))))))))))
بچه ها :)))))))))))))))))))))))))
حریف تمرینی:((((((((((((
من همچنان :)))))))))))))))))))))))
مخترع سبک کیوکوشین :o
جکی چان :|

  30525

شما یادتون نمیاد، یه برنامه بود به اسم بچه هااااا مواظبببببب باشییییییددددد (مثلا صداش قرار بود طنین وحشتناکی داشته باشه! بعد همیشه یه بلاهایی که سر بچه ها اومده بود رو نشون میداد، من هنوز وحشت چرخ گوشت تو دلمه. یه گوله ی آتیش کارتونی هم بود که هی این طرف اون طرف میپرید و میگفت:
آتیش آتیشم، آتیش آتیشم، اینجا رو آتیششش میزنم، اونجا رو آتیششش میزنم، همه جا رو آتیششش میزنم
شما یادتون نمیاد: من کارم، مــــــــــَن کارم. بازو و نیرو دارم، هر چیزی رو میسازم، از تنبلی بیزارم، از تنبلی بیزارم. بعد اون یکی میگفت: اسم من، اندیشه ه ه ه ه ه، به کار میگم همیشه، بی کار و بی اندیشه، چیزی درست نمیشه، چیزی درست نمیشه
شما یادتون نمیاد خط کشهائی که محکم می زدیم رو مچ دستمون دستبند می شد
شماها یادتون نمیاد بازهم گل کریم باقری ابران 17 مالدیو صفر
کارد بخوره تو اون شیکم ، بیبین چقدر دارم میگم… / بازم مدرسم دیر شد حالا میگی چیکار کنم؟ / خونه ی مادر بزرگه هزار تا قصه داره / علی کوچولو این مرد کوچک ، خونشون در داره در خونشون کلون داره ../ آقای هدایتی .. / و... خاطرات جالبی بود و همیشه خواهد بود

  30524

شما یادتون نمیاد، قدیما تلویزیون که کنترل نداشت، یکی مجبور بود پایین تلویزیون بخوابه با پاش کانالها رو عوض کنه
شما یادتون نمیاد، وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم
شما یادتون نمیاد، تیتراژ شروع برنامه کودک: اون بچه هه که دستشو میذاشت پشتش و ناراحت بود و هی راه میرفت، یه دفعه پرده کنار میرفت و مینوشت برنامه کودک و نوجوان با آهنگ وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وگ وگ، وگ...
شما یادتون نمیاد که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو
شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن
شما یادتون نمیاد، برگه های امتحانی بزرگی که سر برگشون آبی رنگ بود و بالای صفحه یه "برگه امتحان" گنده نوشته بودن
ای فدای دهه شصت

  30522

جشم تولد پسر عموم بود.من نشسته بودم اونم یکی دو متری ازم فاصله داشت من براش یه شوکول پرتاب کردم اون پرید با دهنش گرفت همه گفتن شانسی بوده و از این حرفا بعد پسر عموم برا اینکه ثابت کنه شانسی نبوده گقت یکی دیگه براش بندازم تو پرانتز بگم پسر عموم پاش جوراب بود و کف خونه هم سرامیک بود بعد من یه شوکول دیگه براش پرتاب کردم این بیچاره رفت بگیره یهو یه پاش رفت هوا با کمر خورد تو سرامیک.
خلاصه بعدش جشن تولد تعطیل شد بردیمش تو اتاق دراز بکشه خدایی کمر براش نموند.
اما برا همه حتی خود پسر عموم اثبات شد که دفعه اول شانسی تونسته شوکولو بگیره.

  30509

یه دوسدختر باجنبه هم نداریم بهمون اس بده بگه:
تو منو دوس داری؟؟؟؟
ماهم بگیم:نه
بعد اس بده :(((
بعد منم بگم خوب نفسم من عاشقتم دوست ندارم که!!!!
الان دوسدخترم بگه تو منو دوس داری؟؟؟بگم نه تا یه هفته گوشیشو خاموش میکنه.
دخترای الان اعصاب ندارن که!!!!!!

  30508

دوم دبیرستان بودیم بردنمون میدون تیر و بهمون بازوبسته کردن اسلحه یاد دادن.بعدش نفری یه اسلحه دادن بازو بسته کنیم!!! آغا چشت روز بد نبینه ما اسلحرو باز کردیم حالا بستیمش کامل یه تیکش به هیچ جاش نمیخوره.
.بعد آخرش فرماندهمون اومد بالا سرم گفت بستی؟؟ گغتم آره . گفت پس اون چیه دستت؟گفتم این تیکش اضافه اومد.
همکلاسیا:)
من:(
فرمانده:))))))))
مخترع کلاشینکف:(

  30506

یه بار تو صف یه توالت عمومی بودم خیلیم شلوغ بود....
چندتا جوون دلقک داشتن خنک بازی درمیاوردن و الکی میخندیدن... یهو یه آقایه با کلاسی دراومد بعدش یکی از اون جوونا رفت واسه خندوندن رفیقاش برگشت دماغشو گرفتو گفت پیففف چه بویی!!
آقاهه هم داشت میرفت دستاشو بشوره برگشت گفت دوست من توالته سالن غذاخوری که نیست!!!
پسره:((((
آقاهه :)
مردم:)))))))))))
تا حالا جواب به این دندون شکنی نشنیده بودم!!!

  30504

با دوستام رفتیم کلاس, آقا یکی از دخترا داش سایه میزد( فک کنم صب خواب مونده نرسیده میزامپیلی کنه ههههه)! تا مارو دید هول شد اومد سریع بذاره تو کیفش ما نفهمیم, چشتون روزٍ غم نبینه کیفش افتاد همه لوازم آرایـــــشش پخشٍ زمین شد!! همون لحظه هم استــــــــاد اومد! یعنی بگم 40تا ماتیک بود فقط, بقیشو دیگه ولش کنید!
بدبخت مشت مشت میریخت تو کیفش صحنه رو ترک کرد! چن روزٍ ندیدم بیاد کلاس فک کنم رفته زیرٍ ماشین!
استاد تا یه ربع اینجوری بود»» (O_o)
ما :)
دخترایٍ دیگه:(

  30498

عمم دندونشو میکشه سرٍ راش میره چن جا خرید!! بنده خدا نمیتونسته حرف بزنه با ایما و اشاره به فروشنده ها میفهمونه چی لازم داره...
2روز بعدش میره همون مغازه ها هی حرف میزنه هی حرف میزنه, دخترش بهش میگه چرا اینجوری میکنی ؟؟
عمم میگه: میخام بفهمن لال نیستم!!
:) :)

  30490

نشسته بودم تو مهموني وسط جمع يه بچه دهه هشتادي اومده ميگه: هرچي ميگم آخرش (ز) بزار و بگو
_سلامز
_سلامز
_خوبيز؟
_خيلي ممنونز!
_يه چيزي بگم؟
_بگو...
من:-S
بچه هاي دهه هشتادي:@
مهمونا:-D
زبان برره اي:$
آخه اينا بچه آدمن يا بچه گودزيلا؟
اي خداآخه اين فك و فاميله ماداريم؟

  30489

عاغا ما 1هفته کلاسارو پیچوندیم تشریف بردیم ولایت
هفته بعد سر یکی از کلاسا استاد فرمودند ساکت باشید میخوام از چن نفری چنتا سوال بپرسم،منم نه که شب امتحانیم استرس کل جونمو گرفت
نفر دومی که صدا زد اسم من بود! خدا نصیب نکنه
عاغا رنگ من عین گچ شده بود که استاد گرام نگاهی به لیست کردو گفت شما که جلسه پیش نبودی هیچی دیگه خودش از سوال کردن منصرف شد
از همون موقع تصمیم گرفتم 1هفته درمیون غیبت کنم
جواب میده ها!

  30484

هم اکنون نیازمند لایک های سبزتان هستیم
اهدای لایک=اهدای زندگی
خواهشا یک دقیقه سکوت برای کسایی که زیر پستشون مینویسین (لایک کنید)
(سازمان حمایت از لایک ندیده ها)

  30482

ميخواستم برم wc ديدم طرفي كه اون تو نشسته خيلي داره طولش ميده .وقتي اومد بيرون ناخواسته شاكي شدم بهش گفتم(ساعت نداشتي ،تقويم كه بالا سرت بود)
آقا توالت عمومي تركيد از خنده.