دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

فک و فامیله داریم

  40372

فامیلمون قند خون خفنی داری.!!!!!!!!!!!!!!!!
خیلی هم از این موضوع ناراحته.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ولی .....
ولی باتمام این حرفا 7-8تا قرص قندخونشو با نوشابه سیاه میندازه بالا.
خداییش شما هم از این فک وفامیلای باحال دارید؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!

  40331

کیا قسمت آخر مرد نقره ای رو دیدن؟
تو بیمارستان دختره (سرم به دستش وصله) وقتی که میفهمه باباشو بعد از سالها پیدا کرده و الان هم باباش تو همون بیمارستانه، از اتاقش میاد بیرون (در حالی که اثری از سرم دیده نمیشه. فکر کنم خودش کندش!) و میره تو بخش نوزادان و زایشگاه بیمارستان!! نمیدونم باباش تو زایشگاه چیکار میکرد؟! (به خدا دروغ نمیگم. رو در بخش نوشته بود). بعدشم همینطوری سرشو میندازه پایین میره تو آی سی یو هیچکی هم جلوشو نمیگیره. باباشو پیدا میکنه. میره بالا سرش میگه بابا...
باباهه یهو میپره و به هوش میاد و میگه نورا... نورا جان... دخترم!!!!!!!
بابایی که تو کما بود و دکترا گفته بودن آخرای عمرشه و نفسهای آخرشو میکشید!
یعنی این دختره معجزه کرد الان؟! بابا دمتون گرم!
دختره :)
باباش :)
سینگام :0 !!!!
آخه اینم فیلمه ما داریم؟!

  40316

امروز داداشم میخواست بگه سنگدون، گفت کرگدن!!
نه الان شما بگین واقعا فک و فامیله ما داریم؟! نمیدونم آخه سنگدون و کرگدن! چه ربطی داشتن آخه؟

  40259

دیشــب مدیـر سـاختمـون اومـده بود دم خـونه بابـام رفــت درو باز کـرد
من هـم صدای آهنـگو زیـاد کـرده بـودم
یهـو بابام داد زد اون لامصـبو خفـش کن ببینمـ این چه غلطي ميكنه! منــو میگــی =))
بابام :|
مدیر ساختمــــون :|

  40256

سر میز صبحونه مادر بزرگم که 80 سالشه گفت بیا ننه اینم چاییت بخور. ما هم چایی رو خوردیم بعد که تموم شد مامانم اومد سر سفره گفت اِ چایی من کو؟؟
مادر بزرگمم گفت این ورداشت خورد ننه!!
منومیگی:|
=)))

  40240

رفتم فلش بگیرم به فروشنده میگم فلش دارین میگه؟
اچ پی، فیلیپس، سیلیکن گفتم کدومشون بهتره؟
گفت به ترتیب :سیلیکن، اچ پی، فیلیپس
گفتم خودت چی پیشنهاد می کنی؟
گفت: پاتریوت!

  40230

مامانم توی این هفته 4 بار غذا سوزونده دیروزم نزدیک بود خونه رو به آتیش بکشه .
داشتم میرفتم سر کار بهش گفتم : بفهمم دس به گاز و کبریت زدی خودت میدونیا !!
گفت : گمشو روانــــــــــــــــــی =)))))))))))))

  40207

رفته بودم تو یه مرکز خرید (مرکز خرید: همون بقالی خودمونه منتها در ابعاد بزرگ تر) تو حال خودم بودم که یکی محکم زد پس کلم! برگشتم میبینم یه خانومه بوده! میگه اخ ببخشید فکر کردم شوهرمه! منم گفتم خواهش میکنم :ا یهو دیدم یه کروکدیل داره میاد سمتم و با مشت می کوبونه تو مغزم و در حالی که یقمو گرفته میگه مگه خودت خار مادر نداری به زن من چیکار داری؟! هان؟!
من:ا
خانومش میاد جلو و میگه اکبر تقصیره منه من این اقا رو با تو اشتباه گرفتم.
اکبر: اقا ببخشید شرمنده
من: خواهش میکنم :ا
اکبر خطاب به خانومش: این سیبچه کخی کجاش شبیه منه؟!
خانومش: عزیزم لباسش هم رنگه لباسه تویه
البته من نمی خواستم جلو خانومش ضایع شه واسه همینم نزدمش

  40204

رفتم ابجیمو ازمهدبیارم گفتم چه خبرتومهد?الان انتظارداشتم بگه کلی شعریادگرفتیم,ورداش گفت زدیمش!گفتم کیوزدین?دختره رو!کدوم دختره رو?میگه عمومی.که دیروزمقنعه مو ازسرم کشیدجلوی اون همه پسر امروزبادوستام زدمش!
ینی شرم وحیات توحلقم خواهر:)

  40198

بابام باداداشم داش دعوامیکرد(3سالشه)
بابادراوج عصبانیت:*:اصلن توتواین خونه اضافی!
داداشم(هنوزنمیتونه درس صحبت کنه):باباجون ناراحت نشی ولی خودت اضافی بروبیرون!!
بعععله یه همچین داداش باادبی دارم من!تهدیدشم بامهرومحبته;)

  40195

اقایه بارهم رفتیم مهمونی گفتیم پیش بزرگان فامیل بشینیم ببینیم چی میگن
بحثشون درمورد مشکلات زندگی امروزی بود.من حوصله ام سررفت گوشیمو ورداشتم بازی کنم.یهویکی گفت این چه وضعشه?هرجامهمونی یه بیشعوری باگوشی ورمیره(حالا منم بغلش)یکی تلویزیون نگاه میکنه,بعدبه من نیگا میکنه.میگه نگا یه پاره آجرگرفته دستش,حالااینابه کناربحثشون رفت روفست فودو مضراتش یهواین جناب گف:اقاغذاهم غذاهای قدیم.یه آبگوشت اون موقع مرده روزنده میکرد!!
هیچی دیگه منم پشت دستمو داغ کردم که هوس پیش بزرگان نشستن نکنم:!

  40145

اگه سال تا سال 1ريال هم تو جيبت نباشه مامان بابات نمي فهمند،كافيه 1نخ سيگار تو جيبت باشه همه عالم مي فهمن:-S :-D

  40144

1هفته تمام قبل از امتحان نشستم بلا نسبت خر خوندم رفتم نشستم سر جلسه امتحان هر چي تو مخم بود اوردم رو برگه اخرش نصف صفحه هم پر نميشه بعد1نفر بلند ميشه ميگه استاد 1برگه ديگه بديد جا ندارم:-Sاون لحظه كه ميخوام صندلي رو از پهنا بكنم تو حلقش:-D

  40143

واقعا ديگه دارم رواني ميشم از دست اين مخاطب خاصم:
بهم اس ميده وقتي در جوابش بهش ميگم خوبي بر ميگرده ميگه چرا سوال ميپرسي اس نده چرا دركم نميكني درس دارم:-S
والا خودش اول اس دادا:-S

  40128

دیروز از مدرسه اومدم خونه برادر کوچیکم اومد گیر داده برو اینترنت منم که خسته بهش گفتم برو دنبال تیله بازیت تو....
حالا از اون اصرارو از ما انکار بااخره دلم واسش سوخت بهشگفتم حالا با اینترنت چیکار داری گفت برو واسم بازی داندول کن)منظورش دانلوده( دو ساعت کف اتق داشتم گاز میگرفتم
این داداشه که ما داریم