دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

جوک حیوانات

  9746

خروسه سر کلاس به مرغه گفت: بهم نوک میدی؟ مرغه گفت: الان!؟ اینجا!؟ نه! خروسه میگه به جهنم با خودکار می نویسم!

  9211

مگسه اضافه وزن داشته،زنش بهش ميگه: عزيزم، يه مدت گه زيادي نخور تا دوباره بياي روي فرم!

  8894

گرگه در خونه بزبزقندی رو میزنه؟ شنگول میگه: کیه؟ گرگه میگه : منم آقا گرگه شنگول و منگول و حبه انگور تحت تاثیر صداقتش قرار میگیرن و درو باز میکنن

  7712

یه روز یه گجشک آبادانی با یک کامیون تصادف می‌کنه،، راننده کامیون نگران پیاده می‌شه و بدن نیمه جان گنجشک رو میبره خونه و اون رو پانسمان میکنه و میذاره توی قفس...
بعد از یه مدتی‌ گجشک به هوش میاد و با تعجب دور و برشو نگاه میکنه و بلند می‌شه و میله‌های قفس رو میگیره و فریاد میزنه؛
یعنی‌ مو راننده رو کشتوم؟ یعنی‌ مو توی زندانم؟

  7545

روباهى داشت با موبایلى شماره میگرفت زاغه از بالاى درخت گفت: پایین آنتن نمیده بده برات شماره بگیرم!!
روباه تا موبایل رو داد به زاغ راغ گفت: این عوض اون قالب پنیری که کلاس سوم ابتدایى ازم زدی ! بیشعور

  6921

اگه گفتین یه نقطه ابی روی دیوار چیه یه مورچه هه که شلوار لی پوشیده !

  6916

یه روز یه گنجشک با موتور تصادف می کنه وقتی به هوش میادمیبینه پشت میله های قفس باخدش میگه وای پس موتوریه مرد !

  6765

یه روز یه خره یه اسب میبینه میگه:کاش درسمو ول نکرده بودم !

  6324

اگه گفتین خرگوش وقتی چهار سالش تموم شد کجا میره؟
:
:
خب میره تو پنج ساله دیگه

  6217

یه روز یه خره داشته به اسبه با حسرت نگاه میکرده میگن چرا با حسرت نگاه میکنی میگه کاش تحصیلاتمو ادامه داده بودم.

  5919

روزی عقابی خسته داشت پرواز میکرد که ناگهان گنجشکی میره طرفش میگه: کاکا وسعت پر رو حال میکنی؟
عقابه میگه: برو حوصلتو ندارم! گنجشکه بازم پیله میکنه میگه: کا وسعت باله رو حال میکنی؟
عقابه بازم میگه: بروحوصلت و ندارم و گرنه میام یه کاری میکنم پرات بریزه! گنجشکه میگه: مردی بیا!
عقابه میره طرف گنجشکه میزنه پراشو میروزنه گنجشکه در حال افتادان میگه میگه کا هیکل و حال میکنی!

  5908

4 تا مورچه میرن حموم بعد 2 تا میان بیرون ، اگه گفتین اون 2 تا چی میشن؟
میچسبن به صابون!

  5901

یه روز یه قورباغه از یه گربه می پرسه: قورقورقوربانت بشم کلاس چندمی؟ گربه جواب می ده: پیش پیش پیش دانشگاهی

  5882

یه گروه لاکپشت میرن برا فتح دماوند تو این گروه یه لاکپشت کرمونی هه بوده .
بعد از چند سالی که گروه چند صد متری میره بالا لاکپشت کرمونی میگه: م یه چیزی بگم همه میگن نه دوباره بعد از چند سال میگه م یه چیزی بگم همه میگن نه خلاصه به قله میرسن دوباره میگه م یه چیزی بگم همه میگن بگو کشتی مارو میگه م که پرچم و یادم رفت !
گروه با نا امیدی تمام برمیگرده در مسیر برگشت هم لاکپشت کرمونی بارها میگه م یه چیزی بگم همه میگن نه وقتی پای کوه میرسن میگه میگه م یه چیزی بگم همه میگن بگو کشتی مارو میگه: م که شوخی کردم !

  5804

اسبه زنگ ميرنه سيرك ميگه اقا شما برا سيركتون اسب نمي خواين؟ یارو ميگه هنرت چيه؟ اسبه ميگه احمق دارم حرف میزنم