توجه ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺁﯾـــــــﺎ؟ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺧﻮﺷﺘﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖها روداره
ﺷﮑﺴﺘﻪ ﻋﺸﻘﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ
ﻋﺎﺷﻖ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺖ ﻭﻟﯽ ﻃﺮﻑ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻪ
ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﻩ
ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺎﺹ ﺩﺍﺭﻩ
ﻣﺸﮑﻞ ﺭﻭﺣﯽ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﻩ
ﻧﻬﺎﯾﺘﺶ ﻫﯿﭻ ﮐﺪﻭﻡ ﻧﺒﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﯿﺎﯾﯽ بجونبی ﻣﯿﺸﯽ ﺩﺍﺩﺷﯿﺶ !!
ﻻﻣﺼﺐ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻪ

یکی از بزرگترین افتخاراتم توی دوران تحصیل این بود که هر دبیری به محض ورودش به کلاس به من اشاره میکردو
می گفت :تو
من :من آقا؟
بله تو گمشو برو بیرون

آدميزادست ديگر دوست دارد دق كند
گاه گاهي گوشه اي بنشيند و هق هق كند

با خودش خلوت كند از دست بي كس بودنش
هي شكايت از خودش از خلق و از خالق كند

حد بي انصاف بودن را رعايت كن برو
ماندن تو مي تواند شهر را عاشق كند

كاش مي شد كنج دنجي را شبي پيدا كنم
آدميزادست ديگر دوست دارد دق كند

آغا تعريف از خود نباشه من خيلي خوشگلم(ماشا...) اصلن خود خود پري دريايي ام ولي نميدونم چرا با گوشيم از خودم عكس ميگيرم بيش ترشبيه
.
.
.
سگ دريايي ام !!!!

دختر : چن روز پيش ديدمت
كه سر پيچ به دخترا چشمك مي زدي
پسر : چشمك نميزدم ،
سر اون پيچ خيلي باد ميومد يه چيزي رفت تو چششم
دختر : آره ! بعدشم رفت تو ماشينت !

یه عده آدم نفهم هستن
که میفهمن نفهم هستن
ولی نمیفهمن که میفهمیم نفهمن :|

یکی از بدترین اتفاقات دوران بچگی این بود که میخوابیدی وسط هال،
وقتی که چشماتو باز میکردی میدیدی یه عالمه مهمون دورت نشستن !
لامصب مگه میشد آدم از خواب بلند شه، من که همیشه خودمو میزدم به خواب !
گاهی اوقات هم از گرما میمردم :|
گرما هم هیچ گاهی سرفه یا عطسه میگرفتت وا مصیبتاااااا

بـــــه جــــای ایـــنــکـــه لــبــتــــ رو ” پــــرتــــز ” کـــنــی مــــغـــزتـــو پُـــرِ ” تــــز ” کـــن

ابراز احساسات پسرخالم تومراسم خاستگاری به من:
تو برای من هنوز همون دختر کوچولوی ناز نازی هستی که از سیفون دستشویی می ترسید :))))
من: @__@

عاغا ب خبري ك همين الان به دستم رسيد توجه كنين:
جناب عاغاي عبدالرحمان بن عزيز خبرنگار اعزامي شبكه خبر از سوريه هم ب دليل اصرارات مكرر دوستان رسانه اي ايشونم ي آلبوم شاد ب بازار عرضه كرد..صحت و صقب(سقب،شقب،طبق loading....) قضيه هم ب عهده خود دوستان
مقروضيد اگ فك كنيد خبر  من درآورديه ...با تچكرO_o 

عاغا ديروز طي يك عمليات انتحاري رفتم فروشگاه محلمون ،خواستم اداي اون يارو تو تبليغ براني رو دربيارم عاغا رفتم تو ي راس رفتم سر كلوچه ها محكم ميكوبيدم رو كلوچه ها (ب طوري ك تمام كلوچه ها له له شدن ^_^) ميگفتم:براني براني براني براني ....ملت همه داشتن منو نيگا ميكردن يهو صاحبش اومد يكي زد پس كلم و ب ياري و لطف بعضي از دوستان منو پرتم كردن بيرون .....عاخر سرم گف:از شيرين نوين برآيد اين
حالا بماند ك پول كلوچه ها و بهم زدن اذهان عمومي رو هم ازم گرفتن@_@
من@_@
براني&_&
شيرين نوين$_$
كفاصدااااااااا والا بخودا با ايتن سيبيلاشون
 

بیست سوالی دخترا

.

.

.

.

.

.

- جانداره؟
- نه
- اوخی! چرا مُرده؟

خیلی لحظه ی تلخیه وقتی داری تو اتاق میرقصی و آواز میخوونی،
یه دفه میفهمی یکی از اعضای خانواده داشته تمام مدت نگات میکرده...

اتاق دخترا مرتبه تا وقتي که
.
.
.
.
.
.
.
.
.

" حـالـا مـن چـي بـپـوشــــــــــــــــــــــــــــــــــم؟؟؟؟؟؟ :)))))

یخچال ﺍﺳﺖ دیگر
.
.
.

ﺻﺪﺑﺎﺭ ﺩﺭﺛﺎﻧﻴﻪ ﻫﻢ ﺑﺎﺯﺩﻳﺪﺵ ﻛﻨﻰ ﺍﺯ ﺭﻭ ﻧﻤﻴﺮﻭﺩ همچنان آﺭﺍﻡ ﻭﺻﺒﻮﺭ ﺧﺎﻟﻰ ﻣﻴﻤﺎﻧﺪ :))))))
~_~